فرهنگ فارسی
فرهنگ عمید
جدول کلمات
مترادف ها
پویایی، قدرت تحرک
پویایی، تحرک، جنبایی
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
پویایی؟؟
یعنی پختگی .
نتیجه.
سرانجام.
عاقبت.
ورزیدگی.
اوج.
آخر چند مرحله .
پویا یا پویایی فارسی هست.
اینجوری بگم که دقیق متوجه بشی:
قدیم وقتی قالی میبافتن هر دور که تموم میشد یه ردیف پو ( نخی ضخیم هست ) میکشیدن رویه اون یه دور بافت قالی بعد میگفتن یک پو تمام شد که همون میشد سر انجام کار یا آخر کار یا پایان یه دور.
... [مشاهده متن کامل]
یعنی پختگی .
نتیجه.
سرانجام.
عاقبت.
ورزیدگی.
اوج.
آخر چند مرحله .
پویا یا پویایی فارسی هست.
اینجوری بگم که دقیق متوجه بشی:
قدیم وقتی قالی میبافتن هر دور که تموم میشد یه ردیف پو ( نخی ضخیم هست ) میکشیدن رویه اون یه دور بافت قالی بعد میگفتن یک پو تمام شد که همون میشد سر انجام کار یا آخر کار یا پایان یه دور.
... [مشاهده متن کامل]
فعالیت، شدت و میزان تحرک، جنبش و برانگیختگی روانی و جسمی
تکاپویی
پویایی در راستای پویندگی هم می تواند باشد
جنبش
دینامیک
شم