پوی و تک.[ ی ُ ت َ ] ( اِ مرکب ، از اتباع ). رجوع به پوی و رجوع به تک و رجوع به تک و پو و تکاپو شود : راهشان یوز گرفته ست و ندارند خبر زآن چو آهو همه در پوی و تک و بابطرند.
ناصرخسرو.
فرهنگ فارسی
( اسم ) تک و پو تکاپو : راهشان یوز گرفتست و ندارند خبر زان چو آهو همه در پوی و تک و بابطرند. ( ناصر خسرو )