پوچی

/puCi/

مترادف پوچی: بطلان، بیهودگی

معنی انگلیسی:
absurdity, blankness, inanity, negation, nothingness, vacuity, vanity

مترادف ها

absurdity (اسم)
پوچی، چرندی، مزخرف بودن، خلی، نا مربوطی

vanity (اسم)
پوچی، غرور، خود بینی، بیهودگی، بطالت، بادسری

futility (اسم)
پوچی، بی فایدگی، بیهوده گی، عبثی

frivolity (اسم)
پوچی، هرزه درایی، سرسری، سبکی، بیهودگی، بی معنایی، سبک سری

nullity (اسم)
عدم، پوچی، صفر، بطلان، بی اعتباری، نیستی

inanity (اسم)
پوچی، کار بیهوده، بیهودگی، بطالت، بی مغزی

vapidity (اسم)
پوچی، بی حسی، بی عاطفگی، بی روحی، خنکی، بی مزگی

inefficacy (اسم)
پوچی، بیهودگی، بی اثری، بی کفایتی

inefficacity (اسم)
پوچی، بیهودگی، بی اثری، بی کفایتی

nihility (اسم)
عدم، پوچی، هیچی

vacuity (اسم)
پوچی، چیز تهی، هیچی، فضای خالی، خلا، تهی گری

فارسی به عربی

سخافة , سفاهة , عبث

پیشنهاد کاربران

واهی
بی ریشگی - بی معنایی - بی مفهومی
بیهوده کاستی
بیهوده

بپرس