پوپک

/pupak/

مترادف پوپک: شانه بسر، هدهد، بکر، دوشیزه

فرهنگ اسم ها

اسم: پوپک (دختر) (فارسی) (تلفظ: pupak) (فارسی: پوپک) (انگلیسی: pupak)
معنی: هدهد، شانه سر، دوشیزه، پوپوک، پرنده ای که تاجی از پر بر سر دارد
برچسب ها: اسم، اسم با پ، اسم دختر، اسم فارسی

لغت نامه دهخدا

پوپک. [ پوپ َ ] ( اِ ) مرغی است خوش خطوخال که کاکلی بر سر دارد. هُد هُد. ودر مفردات طب آمده است در دویم گرم و خشک ، و مهراپخته آن با شبت جهت درد گرده و مثانه مجرب و زهره اوبرای بیاض چشم نافع است. بوبو. هدهد. ( منتهی الارب ).پوبش. ( زمخشری ) ( لغت نامه اسدی ). ابوالرّبیع. پُوپه َ. مرغ سلیمان. شانه سر. شانه سرَک. پُوپو. بودبود. و این نامها بیشتر حکایت صوت این مرغ است :
پوپک دیدم بحوالی سرخس
بانگک بربرده به ابر اندرا
چادرکی دیدم رنگین بر او
رنگ بسی گونه بر آن چادرا.
رودکی.
الا تا بازگویند از سلیمان
که با بلقیس وصلش داد پوپک.
هندوشاه.
|| دختر بکر. دوشیزه. ( برهان ). || پوپ خرد. کاکل خرد بعض طیور.

فرهنگ فارسی

پوپ، پوپو، بوبک، بوبو، شانه به سر، هدهد
( اسم ) ۱- هدهد شانه سر.۲- دختر بکر دوشیزه .

فرهنگ معین

(پَ )(اِ. ) ۱ - هدهد، شانه سر. ۲ - دوشیزه .

فرهنگ عمید

= هدهد: پوپک دیدم به حوالی سرخس / بانگک بر برده به ابر اندرا (رودکی: ۴۹۱ ).

جدول کلمات

هدهد

پیشنهاد کاربران

پوپک دیدم به حوالی سرخس
بانگک بر برده به ابر اندرا
چادرکی دیدم رنگین بر او
رنگ بسی گونه بر آن چادرا
🎈مرغی که به موهاش کیلیپس زده ازین کیلیپ بزرگا
موهاشو دم اسبی بسته خیلی بالا و بعد کوتاهش کرده تهش مونده
🎈پرنده ای است که عصبی که میشه نوکشو میکوبه تو دیوار که بقیه ام عصبی بشن دلش خنک بشه
🎈حیوان خانگی و پت مخصوص حضرت سلیمان بوده که واسطه و دلال و معرف برا ازدواج ایشون با بلقیس ملکه صبا شده شیطون بلا
...
[مشاهده متن کامل]

پاپی سلیمان
پوپکم، پوپک شیرین سخنم!
این همه غافل
از این شاخه به آن شاخه مپر
اینهمه قصه شوم از کس و ناکس مشنو
غافل از دام هوس
اینهمه دربر هر ناکس و هرکس منشین
پوپکم، پوپک شیرین سخنم!
تویی آن شبنم لغزنده گلبرگ امید
...
[مشاهده متن کامل]

من از آن دارم بیم
کین لجنزار تو را پوپکم آلوده کند
اندر این دشت مخوف
که تو آزادیش ای پوپک من می خوانی
زیر هر بوته گل
لب هر جویه آب
پشت آن کهنه فسونگر دیوار
که کمین کرده ترا زیر درختان کهن
پوپکم! دامی هست
گرگ خونخوارهء بدکارهء بدنامی هست
سالها پیش دل من، که به عشق ایمان داشت
تا که آن نغمه جانبخش تو از دور شنید
اندر این مزرع آفت زدهء شوم حیات
شاخ امیدی کشت
چشم بر راه تو بودم
که تو کی میآیی
بر سر شاخه سرسبز امید دل من
که تو کی میخوانی؟
پوپکم! یادت هست؟
در دل آن شب افسانه ای مهتابی
که بر آن شاخه پریدی
لحظه ای چند نشستی
نغمه ای چند سرودی
گفتم: این دشت سیه خوابگه غولان است
همه رنگ است و ریا
همه افسون و فریب
صید هم چون تویی، ای پوپک خوش پروازم
مرغ خوش خوان و خوش آوازم
به خدا آسان است
این همه برق که روشنگر این صحراهست
پرتو مهری نیست
نور امیدی نیست
آتشین برق نگاهی ز کمینگاهی است
همه گرگ و همه دیو
در کمین تو و زیبایی تو
پاکی و سادگی و خوبی و رعنایی تو
مرو ای مرغک زیبا که به هر رهگذری
همه دیو اَند کمین کرده، نبینند تو را
دور از دست وفا، پنهان از دیده عشق
نفریبند تو را، نفریبند تو را. . .
شهریور ۱۳۳۶دکتر علی شریعتی کتاب هبوط

نوعی پرنده، مترادفِ هدهد، شانه به سر
پوپک برابر واژه ی باکره و همچم ( مترادف ) واژه ی دوشیزه است، همچنین به هدهد هم پوپک می گفتند.
پرنده ای به اندازه یک سار با منقاری نوک تیز، دراز و خمیده که به طور انفرادی می زید و بر روی سرش یک دسته پر دارد که به اراده خود آن ها را از هم باز میکند. از نام های دیگر آن می توان به شانه به سر، هدهد، پوپوک هم اشاره کرد. . .
شانه بسر، هدهد، بکر، دوشیزه
بابا سلیمون، مرغ سلیمان
دوشیزه
هدهد
شانه بسر : نام پرنده ای است .
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس