پولادسنج

لغت نامه دهخدا

پولادسنج. [ س َ ] ( نف مرکب ) جنگی. دلاور. شجاع. اسلحه دار. ( انجمن آرا ). ج ، پولادسنجان :
ترازوی پولادسنجان بمیل
ز کفه بکفه همی راند سیل.
نظامی.
گرازنده شد تیغ بی هیچ رنج
دو نیمه شد آن کوه پولادسنج.
نظامی.
رسیدند پولادسنجان چو باد
اساسی نهادند محکم نهاد.
میر خسرو.

فرهنگ فارسی

( صفت ) دلاور شجاع جنگاور : [ گرازنده شد تیغ بی هیچ رنج دو نیمه شد آن کوه پولاد سنج .] ( نظامی )

فرهنگ معین

(سَ ) (ص فا. ) دلاور، جنگاور.

پیشنهاد کاربران

بپرس