پول سیاه


معنی انگلیسی:
fig, odd

لغت نامه دهخدا

پول سیاه. [ ل ِ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) پول خرد. پشیز. مس مسکوک که بهندی پیا گویند. ( غیاث ). پول از غیر سیم و زر.
- به یک پول سیاه نیرزیدن ؛ سخت بی ارزش بودن. رجوع به پول شود.

فرهنگ فارسی

( اسم ) پول خرد پشیر مسکوک مسین .یا بیک پول سیاه نیر زیدن . سخت بی ارزش بودن .یا صورت یک پول سیاه پیدا کردن . کاملا از اعتبار و ارزش افتادن .

فرهنگ معین

(لِ ) (اِمر. ) پول خرد، پشیز، سکة مسی .

دانشنامه آزاد فارسی

سکۀ کم ارزش و سیاه رنگ دورۀ قاجار که برخی آن را معادل نیم شاهی یا بیست و پنج دینار و بعضی دوسوم شاهی (تقریباً سی و سه دینار) ذکر کرده اند، همچنین واحد فرعی پول افغانستان، برابر با یک صدم افغانی.

مترادف ها

doit (اسم)
تکه، قطعه، پشیز، پول سیاه

پیشنهاد کاربران

�در زمان فتحعلی شاه سکه های رایج در دست مردم بیشتر سکه های مسی بود که چون زود سیاه می شد به آن پول سیاه می گفتند . �
( طلوعی ، محمود ( 1377 ) هفت پادشاه ، ( ناگفته هایی از زندگی و روزگار سلاطین قاجار ] جلد اول ص 204 )
پاپاسی
فلس
پول کوچک