لغت نامه دهخدا
پوشنده. [ ش َ دَ / دِ ] ( نف ) آنکه چیزی بر تن یا بر چیز دیگر پوشد. آنکه پوشد. || آنکه مستور دارد. آنکه مخفی کند. آنکه کتمان کند. ساتر. ساترة. کاتم. کاتمه :
بر فضل تست تکیه امیدوار از آنک
پاشنده عطائی و پوشنده خطا.خاقانی.
|| بسیارپوشنده. ستار.
فرهنگ فارسی
( اسم )۱- آنکه چیزی بر تن خود یا دیگری کند آنکه پوشد. ۲- آنکه مستور دارد پنهان کننده کتمان کننده . یا بسیار پوشنده ستار.
فرهنگ عمید
۱. کسی که جامه بر تن کند.
۲. آن که چیزی را بپوشاند.