پوش کردن.[ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) بوش کردن. کوشش کردن : التجرمز،التجرد؛ پوش کردن در کاری یعنی کوشش. ( مجمل اللغة ). || پنهان کردن. ذخیره نهادن : آن دوره گوش خر سر سیکی فروش دزد از هر خم عصیری دو دوره پوش کرد یک یک چو چنبردهلش کرد خار خار بر یاد بوق میره بوسهل نوش کرد.
سوزنی.
فرهنگ فارسی
( مصدر )۱-کوشش کردن در کاری سعی کردن . ۲- پنهان کردن ذخیره نهادن . بوش کردن کوشش کردن