پوستین افکندن: پوست افکندن کنایه از اندیشیدن و هراسیدن است.
اما این معنی مناسب نیست و از پوست بیرون آمدن کنایه است کشف راز و احوال خود کردن و ترک دنیا نمودن و از خودی و نفسانیات باز آمدن و خندان بودن و به مقصود رسیدن.
... [مشاهده متن کامل]
( ( نه چو ادریس پوستین بیفکند
در فردوس را ندید به بند ) ) ( حدیقه، ۷۹ )
( فرهنگ لغات و تعبیرات مثنوی های سنایی، دکتر محمد شفیع صفاری )
اما این معنی مناسب نیست و از پوست بیرون آمدن کنایه است کشف راز و احوال خود کردن و ترک دنیا نمودن و از خودی و نفسانیات باز آمدن و خندان بودن و به مقصود رسیدن.
... [مشاهده متن کامل]
( ( نه چو ادریس پوستین بیفکند
در فردوس را ندید به بند ) ) ( حدیقه، ۷۹ )
( فرهنگ لغات و تعبیرات مثنوی های سنایی، دکتر محمد شفیع صفاری )