پوست کن

/pustkan/

معنی انگلیسی:
flayer, fleecerh, uller, fleecer, huller

لغت نامه دهخدا

پوست کن.[ ک َ ] ( نف مرکب ) سلاخ. کسی که در کشتارگاه از حیوان پوست کند. آنکه چرم از تن حیوانات کشته باز کند. || ( ن مف مرکب ) دانه مغز از قشر جدا کرده.

فرهنگ فارسی

( صفت )۱-کسی که در کشتارگاه پوست حیوانات رابکندسلاخ . ۲- ( صفت ) دان. مغز از قشر جدا کرده .

فرهنگ عمید

کسی که در کشتارگاه پوست حیوانات را می کَنَد، سلاخ.

فرهنگستان زبان و ادب

{debarker, barker} [مهندسی منابع طبیعی- محیط زیست و جنگل] دستگاه جداکنندۀ پوست درخت یا گِرده بینه

واژه نامه بختیاریکا

ریتنا

جدول کلمات

سلاخ

مترادف ها

skinner (اسم)
گول زن، پوست فروش، قاطرچی، پوست کن

stripper (اسم)
پوست کن، کسی که رقص برهنه می کند

پیشنهاد کاربران

بپرس