پوست کلفت

/pustkoloft/

معنی انگلیسی:
crass, insensitive, stolid, thick-skinned, nervy, pachydermous, [fig.] impassive

لغت نامه دهخدا

پوست کلفت. [ ک ُ ل ُ ] ( ص مرکب ) که پوست ستبر دارد چون هندوانه. || مقاوم در سختیها و مصائب. که تحمل مشقات تواند. || که بسی گرانجان است. گران جان. سخت جان.

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱- آنکه پوست ستبر دارد مانند هندوانه . ۲- آنکه در سختیها و مشقات مقاومت کند. ۳- آنکه گرانجانست سخت جان .

فرهنگ معین

(کُ لُ ) (ص مر. ) ۱ - کنایه از: آدم بی غیرت . ۲ - کسی که در سختی ها تحملش زیاد است .

فرهنگ عمید

۱. آنچه پوست ستبر دارد.
۲. [مجاز] کسی که از سختی و مشقت یا تنبیه و ملامت آزرده و متٲثر نشود.

مترادف ها

thick-skinned (صفت)
بی احساس، پوست کلفت

impassive (صفت)
بی عاطفه، بی حس، پوست کلفت، تالم ناپذیر

pachydermatous (صفت)
پوست کلفت

فارسی به عربی

غیر منفعل

پیشنهاد کاربران

درگویش گوغر شخصی راگویند که به هیچ از رو نمی رود وتذکر وناسزا وکنایه وخشم در او اثری ندارد که ندارد
thick - skinned
قوی ، نفوذ ناپذیر، مقاوم، چیزی یا کسی که به سختی بتوان در او نفوذ کرد .
پوست کلفت یعنی کسی که هر چی بهش توهین و بی احترامی بشه از رو نمیره
خشن پوست . [ خ َ ش ِ ] ( ص مرکب ) پوست کلفت . آنکه پوستش نرم نیست . ( یادداشت بخط مؤلف ) : اگر با این کهن گرگ خشن پوست بصد سوگند چون یوسف شوی دوست . نظامی .