پوست فروش
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
فرهنگ عمید
۲. کسی که پوست های دباغی شدۀ حیوانات را می فروشد.
مترادف ها
خز فروش، پوست فروش، تاجر خز، خزدوز
گول زن، پوست فروش، قاطرچی، پوست کن
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید