دیکشنری
مترجم
بپرس
پوست دار
/pustedAr/
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
پوست دار. ( نف مرکب ) دارنده پوست. که پوست دارد. رجوع به پوست شود.
فرهنگ فارسی
( صفت ) آنک پوست دارد دارند. جلد.
مترادف ها
corticate
(صفت)
پوستی، پوست دار
shelled
(صفت)
پوست دار، غلاف دار، صدف دار
husky
(صفت)
خشک، پوست دار
فارسی به عربی
کلب الاسکیمو
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها