پوست تخت انداخت

لغت نامه دهخدا

پوست تخت انداختن. [ ت َ اَ ت َ ] ( مص مرکب ) پوست تخت افکندن. دیر ماندن. مقیم شدن. لنگر انداختن.

پیشنهاد کاربران