پوست بر کسی زندان شدن. [ ب َ ک َ زِ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) در عذاب و رنج بودن از زندگانی : یکی از پوست بیرون آی چون گل که بر من پوست زندان می نماید.سید حسن غزنوی.