ایستایش،
شیوه ی ایستادن یا جایگیری
شیوه ی ایستادن یا جایگیری
راه و روش
معنی لغوی position در زبان انگلیسی موقعیت ، هست ولی چون در فرهنگ انگلیسی کلمات چون sexual position ، positioning خود دارای لغات جداگانه هستن و در زبان فارسی اومدن نصفشو فارسی یاد دادن نصفش رو انگلیسی هم
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
( به غلط استفاده شده ) برخی مردم ایرانی که انگلیسی بلد نیستن فکر میکنن معنی غیر عرفی و غیر شرعی داری و برخی از تحصیص کرده ها فکر میکنن فقط یک معنی و یک مفهموم در زبان فارسی دارد و من با دیدگاه پوریا 13 نیز موافقم
دیدگاه آقای پوریا 13 از همه جامع تر و کامل تر هست و چون تو زبان انگلیسی هر لغت ممکنه ده تا معنی داشته باشه ولی تو جمله سازی معنی واقعی خودش رو میگیره درست مثل زبان ترکی آذری ، حتی برخی کلمات تو خود فارسی
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
هم معنا هستن ولی مثل سکس و رابطه جنسی ولی تو جمله سازی و مکان های مختلف ما فقط از کلمه رابطه جنسی استفاده میکنیم نه سکس
موقعیت
آخرین جایگاه
آخرین تعادل یافتگی
آخرین جایگاه
آخرین تعادل یافتگی
حالت و ایستادن فرد
معنی پوزیشن در ، دریایی محل ایستادن یااستقراردرمکان معین
روش ؛ مدل ؛
نقشه محل وسمت وسو را
روی صفحه نشان دادن
روی صفحه نشان دادن
پوزیشن یعنی یکی از کارهای خاص و منحصر به فرد شخص که میخواد به دید مردم بیاد ، یعنی ب نوعی مردم بهش جلب توجه داشته باشن در رابطه با اون کار خاصش
محل
پوزیشن ب معنی ژست گرفتن خودتو زیبا جلوه دادن. . . . . . . . . . .
استراتژی
حالت و وضعیت اون فرد_حالت نگاه_بدن_وضعیت در مواقع مختلف از جمله سکس
وضع. موقعیت. وضعیت. جایگاه
پوزیشن به معنی ساده ینی محل ایستادن
مدل ایستادن. نحوه خم شدن. هنگام سکس
ساده گویی. معنی پوزیشن به فارسی تصمیم گرفتن
محل جایگیری
محل قرار گیری
محل قرار گیری
حالت. سو. جهت. سمت
ژست، فیگور، قیافه
وضع، موقعیت، مسند، مقام، وضعیت، مرتبه، مکان، شغل، جایگاه، محل، موضع، نهش، موضعی کردن، مقام یافتن، قرار دادن یا گرفتن، قرار دادن، نهادن، مستقر کردن، نهستن، نظر، دیدگاه، موضع فکری، جا، موضع نظامی، ایستارگاه، پایه، کار، طرز قرارگیری، حالت، عمل قرار دادن یا نهادن، استقرار، نهشت، سمت، منصب
چینش - جاگذاری
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٣)