پوزخند. [ خ َ ] ( اِ مرکب ) تبسمی بقصد انکار یا تحقیر و استهزاء. خنده به استهزاء. تهانف. پوزه خند. پوزخنده. لب خندی که خداوند آن خواهد با قهقهه خندد لیکن خودداری کند. از بیت ذیل خاقانی ظاهراً چنین مستفاد میشود که اصل این کلمه پوست خند یا پوست خنده بوده است : ور چه نگشائی لب و در پوست بخندی از رشته جانم گره غم بگشائی.
خاقانی.
فرهنگ فارسی
لبخندمسخره آمی ، لبخندی ازروی تحقیرواستهزائ ( اسم ) لبخندی که بقصد انکار تحقیر یا استهزا زنند پوز خنده پوزه خند.
فرهنگ معین
(خَ ) (اِمر. ) لبخند تمسخرآمیز.
فرهنگ عمید
لبخندی که از روی تحقیر و استهزا به کسی بزنند، لبخند مسخره آمیز.
واژه نامه بختیاریکا
تَوزِ هند؛ ( توس هند )
دانشنامه عمومی
پوزخند یا نیشخند تبسمی را گویند که به قصد تحقیر یا استهزاء انجام می شود. در لغت نامه دهخدا، اصل این کلمه به صورت «پوست خند» ذکر شده است. [ ۱]