پوزار

لغت نامه دهخدا

پوزار. [ پ ُ ] ( اِ مرکب ) شکسته پاافزار ( از پا و افزار ) کفش. پاپوش. چموش. پاچنگ. پازنگ. پاژنگ. پاچیله. پاهنگه. پای افزار. پایزار. و بالاخص کفش درشت و خشن و گنده و بددوخت روستائیان. اربی. پابزار. چارغ.
- امثال :
از پردویدن پوزار پاره می شود.

فرهنگ فارسی

( اسم ) پاافزار
شکسته پا افزار کفش

واژه نامه بختیاریکا

( پَوزار ) ( پ ) ؛ پای افزار؛ کفش

پیشنهاد کاربران

همان پای افزار که به معنی کفش وبیشتر به کفش جنگ و چکمه اتلاق میشود حال چه قرابتی بین ف وحرف واو است نمیدانم لذا در خیلی واژگان واو بدل ف خصوصا بعد حرف پ آمده پ الف پا را حذف نموده و حرف واو را بدل آن قرار داده مانند پوزار=پای افزار. . . پوشار= پای افشار یا پا افشار=پدال فرت بافی==
بر پرت افتاده ترین راه ها پوزار کشیده بود.
احمد شاملو
در زبان لری بختیاری به معنی
کفش. پاافزار
Pav zar

بپرس