پورْکینْیِه، یان اوِانْگِلیسْتا (۱۷۸۷ـ۱۸۶۹)(Purkinje, Jan Evangelista)
(یا: پورکنژ) فیزیولوژیست چک. مطالعاتی پیشگامانه در زمینۀ بینایی، عملکرد مغز و قلب، داروشناسی، جنین شناسی، و یاخته ها و بافت صورت داد. در ۱۸۱۹، پدیده ای را در بینایی توصیف کرد که طی آن، اجسامی با رنگ های متفاوت و درخشندگی یکسان در برخی شرایط معیّن به صورت اجسامی با درخشندگی های متفاوت به نظر می رسند. این پدیده اکنون اثر پورکینیه نامیده می شود. پورکینیه در لیبوخوویتسه، واقع در منطقۀ بوهم، زاده شد و در پراگ درس خواند. در ۱۸۲۳، احتمالاً با اِعمال نفوذ شاعر آلمانی، ولفگانگ فون گوته، که از دوستان وی بود، به مقام استادی در برسلاو، وروتسلاف فعلی در لهستان، منصوب شد و علاوه بر مطالعات علمی، اشعار گوته و فریدریش فون شیلر را نیز ترجمه کرد. او در برسلاو اولین مؤسسۀ رسمی فیزیولوژی جهان را بنا نهاد و در ۱۸۵۰، مجدداً به دانشگاه پراگ بازگشت. در ۱۸۳۲، برای نخستین بار پدیده هایی را توصیف کرد که اکنون به تصویرهای پورکینیه معروف اند. در این پدیده، تصویر سه بُعدی از شیء واحدی که شخص می بیند در چشم فرد دیگری منعکس می شود. این اثر به سبب انعکاس شیء در سطح قرنیه و سطوح قدامی و خلفی عدسی چشم ایجاد می شود. یاخته های پورکینیه یاخته های عصبی بزرگ با دندریت های فراوان اند که در قشر مخچه یافت می شوند. پورکینیه این یاخته ها را در ۱۸۳۷، و رشته های پورکینیۀ موجود در بطن قلب را در ۱۸۳۹ کشف کرد. همچنین، در ۱۸۳۹، برای توصیف محتویات رویان های جانوری برای نخستین بار واژۀ پروتوپلاسم را در معنای علمی آن به کار برد. در ۱۸۲۳، دریافت که اثر انگشت ابزاری برای شناسایی افراد است. کشف غده های عرق در پوست، توصیف حرکت مژه ای، و مشاهدۀ هضم پروتئین بر اثر شیرۀ لوزالمعده از دیگر کارهای اوست. در ۱۸۳۷، طرح کلی نظریۀ یاخته ایرا عرضه کرد.
(یا: پورکنژ) فیزیولوژیست چک. مطالعاتی پیشگامانه در زمینۀ بینایی، عملکرد مغز و قلب، داروشناسی، جنین شناسی، و یاخته ها و بافت صورت داد. در ۱۸۱۹، پدیده ای را در بینایی توصیف کرد که طی آن، اجسامی با رنگ های متفاوت و درخشندگی یکسان در برخی شرایط معیّن به صورت اجسامی با درخشندگی های متفاوت به نظر می رسند. این پدیده اکنون اثر پورکینیه نامیده می شود. پورکینیه در لیبوخوویتسه، واقع در منطقۀ بوهم، زاده شد و در پراگ درس خواند. در ۱۸۲۳، احتمالاً با اِعمال نفوذ شاعر آلمانی، ولفگانگ فون گوته، که از دوستان وی بود، به مقام استادی در برسلاو، وروتسلاف فعلی در لهستان، منصوب شد و علاوه بر مطالعات علمی، اشعار گوته و فریدریش فون شیلر را نیز ترجمه کرد. او در برسلاو اولین مؤسسۀ رسمی فیزیولوژی جهان را بنا نهاد و در ۱۸۵۰، مجدداً به دانشگاه پراگ بازگشت. در ۱۸۳۲، برای نخستین بار پدیده هایی را توصیف کرد که اکنون به تصویرهای پورکینیه معروف اند. در این پدیده، تصویر سه بُعدی از شیء واحدی که شخص می بیند در چشم فرد دیگری منعکس می شود. این اثر به سبب انعکاس شیء در سطح قرنیه و سطوح قدامی و خلفی عدسی چشم ایجاد می شود. یاخته های پورکینیه یاخته های عصبی بزرگ با دندریت های فراوان اند که در قشر مخچه یافت می شوند. پورکینیه این یاخته ها را در ۱۸۳۷، و رشته های پورکینیۀ موجود در بطن قلب را در ۱۸۳۹ کشف کرد. همچنین، در ۱۸۳۹، برای توصیف محتویات رویان های جانوری برای نخستین بار واژۀ پروتوپلاسم را در معنای علمی آن به کار برد. در ۱۸۲۳، دریافت که اثر انگشت ابزاری برای شناسایی افراد است. کشف غده های عرق در پوست، توصیف حرکت مژه ای، و مشاهدۀ هضم پروتئین بر اثر شیرۀ لوزالمعده از دیگر کارهای اوست. در ۱۸۳۷، طرح کلی نظریۀ یاخته ایرا عرضه کرد.
wikijoo: پورکینیه،_یان_اوانگلیستا_(۱۷۸۷ـ۱۸۶۹)