پهن پازن

لغت نامه دهخدا

پهن پازن. [ پ ِ هَِ زَ ] ( نف مرکب ) که پهن پازند، که سرگین سم داران را که برابر آفتاب گسترده باشند خشک شدن را، با پای بگرداند. رجوع به پِهِن شود. || مجازاً ولگرد. بیکار. هیچکاره. که کاری را نشاید.

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱- آنکه پهن پا زند آنکه سرگین سم داران راکه برابر آفتاب گسترده باشند برای خشک شدن با پا بگرداند. ۲- بیکار ولگرد.

پیشنهاد کاربران

بپرس