پهن نشستن

مترادف ها

grabble (فعل)
با دست ماهی گرفتن، کورمالی کردن، پهن نشستن، با دست پی چیزی گشتن

sprawl (فعل)
پهن نشستن، گشاد نشستن، هرزه روییدن، بی پروا دراز کشیدن یا نشستن، بطور غیر منظم پخش شدن

پیشنهاد کاربران

بپرس