پهن بینی. [ پ َ ] ( ص مرکب ) که بینی پهن دارد. که بینی پخت دارد. افطس. ( زمخشری ). افطح. ( از منتهی الارب ). فطاء. افطّ. ( منتهی الارب ). اخثم. ( از منتهی الارب ) : مردمانش ( مردمان خمدان مستقر فغفور چین ) گردرویند و پهن بینی. ( حدود العالم ).
( صفت ) آنکه دارای بینی پهن است کسی که بینی پخت دارد افطس : مردمانش ( مردمان خمدان مستقر فغفور چین ) گرد رویند و پهن بینی .
pug-nosed (صفت)دارای بینی کوتاه و سربالا، پهن بینیsnub-nosed (صفت)دارای بینی کوتاه و سربالا، پهن بینی