پهلویی

/pahluyi/

معنی انگلیسی:
immediate, lateral, next-door, side, next, situated next

فرهنگ فارسی

( صفت ) منسوب به پهلو جانبی .

مترادف ها

next (صفت)
کنار، مجاور، مابعد، اینده، دیگر، بعد، جنبی، زیرین، پهلویی، نزدیک ترین

lateral (صفت)
عرضی، جنبی، ضلعی، افقی، پهلویی، جانبی، واقع در خط افقی

sideward (صفت)
از پهلو، پهلویی

siding (صفت)
پهلویی

immediate (صفت)
بی درنگ، بدیهی، ضروری، فوری، بلا واسطه، پهلویی، انی

laterad (قید)
جنبی، پهلویی

sideward (قید)
یک ور، پهلویی

sidewards (قید)
یک ور، از پهلو، پهلویی

فارسی به عربی

فرع , فوری , قادم

پیشنهاد کاربران

بپرس