پهلوی کیش

لغت نامه دهخدا

پهلوی کیش. [ پ َ ل َ ] ( ص مرکب ) که دین پهلوی دارد. متدین بدین پهلوی. متدین بکیش ایرانیان باستان :
تبه کردی آن پهلوی کیش را
چرا ننگریدی پس و پیش را.
دقیقی ( از شاهنامه فردوسی ).

فرهنگ فارسی

( صفت ) آنکه دین پهلوی دارد متدین بکیش ایرانیان باستان زردشتی : تبه کردی آن پهلوی کیش را چرا ننگریدی پس و پیش را. ( گرشاسب نامه )

فرهنگ عمید

آن که کیش ایرانیان باستان دارد، زردشتی: رها کردی آن پهلوی کیش را / چرا ننگریدی پس وپیش را (اسدی: ۵۵ ).

پیشنهاد کاربران

بپرس