دیکشنری
مترجم
بپرس
پهلوگه
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
پهلوگه. [ پ َ گ َه ْ ] ( اِ مرکب ) کنار. جنب :
پهلوگه دخمه را گشادند
در پهلو لیلیش نهادند.
نظامی.
فرهنگ فارسی
( اسم ) ۱- پهلو جنب . ۲- کناره جنب : پهلو گه دخمه را گشادند در پهلوی لیلیش نهادند. ( نظامی )
فرهنگ عمید
= پهلوگاه: پهلوگه دخمه را گشادند / در پهلوی لیلی اش نهادند (نظامی۳: ۵۲۹ ).
پیشنهاد کاربران
پهلو
کنار
جنب
بغل
نزدیک
پهلوگه دخمه را گشادند
در پهلوی لیلی اش نهادند
✏ �نظامی�
+ عکس و لینک