پهلوان افسانه ؛ بطل الروایه. بطل القصة. ترجمه کلمه فرانسه هرو . قهرمان. مرد داستان. مرد فوق العاده.
|| در تداول فارسی زبانان قرون اخیر، کشتی گیر، زورخانه کار، که فنون کشتی نیک داند. که بفنون زورآوری و ورزشکاری آشنا باشد. ج ، پهلوانان.
|| در تداول فارسی زبانان قرون اخیر، کشتی گیر، زورخانه کار، که فنون کشتی نیک داند. که بفنون زورآوری و ورزشکاری آشنا باشد. ج ، پهلوانان.