پهلو منه که یارت پهلوی تو نشسته
برگیر سر که این سر خوش زآن سر است امشب.
مولوی.
یار از چاک دلم خاتم دهد عکس نگین مینماید حال دل بر خاک اگر پهلو نهد.
وحید.
هر که او را خار خار بستر سنجاب نیست میتواند بر دم تیغ بلا پهلو نهد.
ملک قمی.
بتی کز غایت خوبی زند با مهر و مه پهلوبیک جا کی نهد با عاشقان روسیه پهلو.
بابا فغانی.
بکنج گلخنم نی بستری باشد نه بالینی چو خاکستر بر اخگر می نهم پیوسته پهلو را.
کلیم.