پهلو ساییدن. [ پ َ دَ ] ( مص مرکب ) پهلو زدن. مقابلی کردن. دعوی برابری کردن. پهلو سودن : هر جای که مسعودسعد باشدکس با او پهلو چگونه ساید.مسعودسعد.رجوع به پهلوسای و پهلو سودن شود.
( مصدر )پهلو ساییدن باکسی.مقابله کردن دعوی برابری کردن پهلو زدن : هر جای که مسعود سعد باشد کس با او پهلو چگونه ساید? ( مسعود سعد )