پنیر نخل

لغت نامه دهخدا

پنیر نخل. [ پ َ رِ ن َ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) چیزی است شیرین سپیدرنگ قریب به طعم شیر که در درون گلوگاه و سر نخل جای دارد و چون آن را ببرند یا زخمی برآن کنند نخل از ثمر بازماند. جمار. شحم النخل. لب النخل. قلب النخل. پنیر خرما. رجوع به پنیر خرما شود.

فرهنگ فارسی

چیزی است شیرین و سپید رنگ قریب بطعم شیر که در درون گلوگاه و سرنخل جای دارد

دانشنامه عمومی

پنیر نخل یا خَپ یا پیزْگ به مادهٔ ترد، سفیدرنگ، خوردنی و شیرین بخش میانی سر یا تاج درخت خرما گفته می شود. [ ۱] پنیر نخل در جهرم «کچ»، در قیر و کارزین «بوکوم»، در بلوچستان «کوش» یا «کیش»، در هرمزگان «کور»، [ ۲] در بوشهر «غاپ»، در لارستان «خَپ»، در لامرد «خاف»، در گراش «پیزگ»، [ ۳] در زرین دشت «پیل»، و در خوزستان «یمر»، «یمار» یا «جمار» نامیده می شود. برای دستیابی به آن معمولاً سر درخت را می اندازند و برگ ها و لیف های دور برگ ها را تا رسیدن به میانه و پنیر نخل، جدا می کنند. پنیر نخل در واقع مادهٔ اولیه تشکیل تنه و برگ های نخل پیش از مرحلهٔ چوبی شدن است.
عکس پنیر نخلعکس پنیر نخل
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

بپرس