پنو

لغت نامه دهخدا

پنو. [ پْن ُ / پ ِ ن ُ ] ( فرانسوی ، اِ ) لاستیک چرخهای ماشینهای سبک و اتوموبیلها.

فرهنگ فارسی

لاستیک چرخهای ماشینهای سبک واتوموبیلها

گویش مازنی

/peno/ پناه گرفتن - راندن و هدایت کردن حیوانات ۳کوچ دادن ۴نگهبانی از حیوانات اهلی

پیشنهاد کاربران

پِنّو penno
به زبان تبری یا مازندرانی :
راندن، راندن حیوانات.
وقتی که پا رو میذارن توی آب، سرو صدا میکنن تا بترسه و پا تکون میدن تا آب رو گل کنن و ماهی چون توی قسمت هایی که گل آلود هستش نمیتونه خوب نفس بکشه
...
[مشاهده متن کامل]

سر همین میره جاهای روشن و جایی که کِفار ( نوعی تور ماهیگیری به زبان تبری ) هستش و ماهی بگیرن

بپرس