پِنْروز، راجِر (۱۹۳۱)(Penrose, Roger)
ریاضی دان انگلیسی. بعضی از قضایای بنیادی دربارۀ توصیف سیاه چاله ها، و ازجمله قضایای تکینگی را با همکاری فیزیک دان انگلیسی، استیفن هاوکینگ، صورت بندی کرد. تکینگی نشان دهندۀ آن است که وقتی رُمبش گرانشی یک ستاره تا میزان معینی پیش می رود، تکینگی ها، که در مرکز سیاه چاله ها شکل می گیرند، گریزناپذیر می شوند. همچنین، پنروز الگویی نوین برای عالم ارائه کرده است. در کولچسترِ اسکس زاده شد و در یونیورسیتی کالج لندن درس خواند. در ۱۹۵۷، ضمن این که در کیمبریج پایان نامۀ دکتری خود را می نوشت، با همکاری پدرش شکل هایی هندسی ابداع کرد که ساخت سه بُعدی آن ها غیرممکن است. این شکل ها، وقتی هنرمند هلندی، موریس کورنلیس اِسِر، آن ها را در چند لیتوگراف اضطراب زای خود نمایش داد، مشهور شدند. پنروز، از ۱۹۶۶ تا ۱۹۷۳، استاد کالج برک بک لندن بود و سپس به دانشگاه آکسفورد منتقل شد. وجود سطحی گیرافتاده در افق رویداد، یا فصل مشترک بین سیاه چاله و فضا ـ زمان، که تابش یا اطلاعات اندکی از آن به بیرون راه می یابد، به طور ضمنی نشان دهندۀ آن است که بعضی از رویدادها از دید ناظرانِ بیرون از سیاه چاله مخفی می ماند. پنروز فرضیۀ سانسور کیهانی را مطرح ساخت که براساس آن همۀ تکینگی ها به همین صورت مخفی اند. این فرضیه اکنون پذیرفته شده است. در محاسبات مربوط به جهان اجسام عادی، و ازجمله در نظریۀ نسبیت عام اینشتین، از اعداد حقیقی استفاده می کنند، حال آن که جهانِ نظریۀ کوانتومی اغلب مستلزم استفاده از دستگاه اعداد مختلط و مؤلفه هایی موهومی است که مضاربی از جذر عدد ۱ـ اند. پنروز بر آن است که در همۀ محاسبه های مربوط به هر دو جهان مایکروسکوپیکی و میکروسکوپیکی باید از اعداد مختلط استفاده کرد. لازمۀ این امر صورت بندی مجدد بخش بزرگی از قوانین فیزیک و فضا ـ زمان است. او الگویی از عالم عرضه کرد که اجزای سازندۀ بنیادین آن چیزهایی است که آن ها را توئیستور می نامید. آثار او عبارت اند از ذهن جدید امپراتور (۱۹۸۹) دربارۀ رایانه؛ ذهن، و قوانین فیزیک؛ سایه های ذهن؛ با زیر عنوان جست و جویی برای علم گُمشدۀ خودآگاهی (۱۹۹۴)؛ و سرشت فضا و زمان (۱۹۹۶)، با همکاری استیون هاوکینگ.
ریاضی دان انگلیسی. بعضی از قضایای بنیادی دربارۀ توصیف سیاه چاله ها، و ازجمله قضایای تکینگی را با همکاری فیزیک دان انگلیسی، استیفن هاوکینگ، صورت بندی کرد. تکینگی نشان دهندۀ آن است که وقتی رُمبش گرانشی یک ستاره تا میزان معینی پیش می رود، تکینگی ها، که در مرکز سیاه چاله ها شکل می گیرند، گریزناپذیر می شوند. همچنین، پنروز الگویی نوین برای عالم ارائه کرده است. در کولچسترِ اسکس زاده شد و در یونیورسیتی کالج لندن درس خواند. در ۱۹۵۷، ضمن این که در کیمبریج پایان نامۀ دکتری خود را می نوشت، با همکاری پدرش شکل هایی هندسی ابداع کرد که ساخت سه بُعدی آن ها غیرممکن است. این شکل ها، وقتی هنرمند هلندی، موریس کورنلیس اِسِر، آن ها را در چند لیتوگراف اضطراب زای خود نمایش داد، مشهور شدند. پنروز، از ۱۹۶۶ تا ۱۹۷۳، استاد کالج برک بک لندن بود و سپس به دانشگاه آکسفورد منتقل شد. وجود سطحی گیرافتاده در افق رویداد، یا فصل مشترک بین سیاه چاله و فضا ـ زمان، که تابش یا اطلاعات اندکی از آن به بیرون راه می یابد، به طور ضمنی نشان دهندۀ آن است که بعضی از رویدادها از دید ناظرانِ بیرون از سیاه چاله مخفی می ماند. پنروز فرضیۀ سانسور کیهانی را مطرح ساخت که براساس آن همۀ تکینگی ها به همین صورت مخفی اند. این فرضیه اکنون پذیرفته شده است. در محاسبات مربوط به جهان اجسام عادی، و ازجمله در نظریۀ نسبیت عام اینشتین، از اعداد حقیقی استفاده می کنند، حال آن که جهانِ نظریۀ کوانتومی اغلب مستلزم استفاده از دستگاه اعداد مختلط و مؤلفه هایی موهومی است که مضاربی از جذر عدد ۱ـ اند. پنروز بر آن است که در همۀ محاسبه های مربوط به هر دو جهان مایکروسکوپیکی و میکروسکوپیکی باید از اعداد مختلط استفاده کرد. لازمۀ این امر صورت بندی مجدد بخش بزرگی از قوانین فیزیک و فضا ـ زمان است. او الگویی از عالم عرضه کرد که اجزای سازندۀ بنیادین آن چیزهایی است که آن ها را توئیستور می نامید. آثار او عبارت اند از ذهن جدید امپراتور (۱۹۸۹) دربارۀ رایانه؛ ذهن، و قوانین فیزیک؛ سایه های ذهن؛ با زیر عنوان جست و جویی برای علم گُمشدۀ خودآگاهی (۱۹۹۴)؛ و سرشت فضا و زمان (۱۹۹۶)، با همکاری استیون هاوکینگ.
wikijoo: پنروز،_راجر_(۱۹۳۱)