پنداشته

/pendASte/

مترادف پنداشته: انگاشته، متصور، مفروض، موهوم

لغت نامه دهخدا

پنداشته. [ پ ِ ت َ / ت ِ ]( ن مف ) بمعنی تصورکرده و اندیشه کرده یعنی خیال کرده... ( آنندراج ). || موهوم. ( مهذب الاسماء ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱- تصور کرده خیال کرده . ۲- موهوم .

فرهنگ معین

(پِ تِ ) (ص مف . ) ۱ - تصور کرده . ۲ - موهوم .

فرهنگ عمید

آنچه به خیال، گمان، و وهم آمده، پنداریده، تصورشده.

پیشنهاد کاربران

✍️کلمه "پنداشته" در زبان فارسی به معنای **تصور کرده** یا **فرض کرده** است و از فعل "پنداشتن" مشتق شده است. این واژه به حالتی اشاره دارد که فرد چیزی را به عنوان واقعیت یا حقیقت می پندارد، در حالی که ممکن است آن تصور درست نباشد.
...
[مشاهده متن کامل]

👇 معانی و مترادف ها
1. تصور کرده: به معنای اندیشیدن یا خیال کردن درباره یک موضوع خاص.
2. موهوم: به معنای چیزی که واقعی نیست و تنها در ذهن وجود دارد.
3. مترادف ها: انگاشته، متصور، فرض، گمان، وهم.
👇 کاربردها
- در جملات می توان از "پنداشته" برای بیان تصورات یا فرضیات استفاده کرد. به عنوان مثال: "او پنداشته بود که همه چیز طبق برنامه پیش می رود. "
- این واژه می تواند در متون ادبی و شعر نیز به کار رود تا نشان دهد که شخصی چیزی را به اشتباه تصور کرده است.
👈به طور کلی، "پنداشته" به حالتی اشاره دارد که فرد بر اساس اطلاعات یا تجربیات خود، چیزی را فرض می کند که ممکن است با واقعیت مطابقت نداشته باشد.

افکار
پنداشته های اشتباه از یک موضوع
یعنی فکر و خیال یا تصور های اشتباه . . .