پنجهزاری

/panjhezAri/

لغت نامه دهخدا

پنجهزاری. [ پ َ هََ / هَِ ] ( ص نسبی ، اِ مرکب ) سکه از نقره که پنج قران ارزد. || مسکوک زر که ده قران ارزیدی.

پنجهزاری. [ پ َ هََ ] ( اِخ ) قریه ای است در زیر علی آباد نزدیک کویر بخوار.

فرهنگ فارسی

( صفت اسم ) ۱- سکه ای از نقره معادل پنج قران پنج ریال . ۲- مسکوک زر که ده قران می ارزید . ۳- فرماندهی پنجهزار تن ( صفویه ).
قریه ایست در زیرعلی آباد نزدیک کویر بخوار

پیشنهاد کاربران

بپرس