پنجه مریم کف مریم عربی پنچ انگشت گیاه زنان ویتاگنوس

پیشنهاد کاربران

پَنْجۀ مَرْیَم، نام فارسی گیاه خودرو و پایدار بخور مریم در طب سنتی. در سبب نام گذاری این گیاه و انتساب آن به مریم گفته اند که چون در بیابان حضرت مریم را دردزایمان گرفت، در زیر درخت خرمایی گیاه خودرویی را چنگ زد و در پنجۀ خود گرفت و فشرد تا حضرت عیسی ( ع ) را به دنیا آورد. از آن رو، این گیاه به نام او شهرت یافته است ( دانلدسن، 27؛ برهان. . . ، ذیل بخور مریم، نیز پنجۀ مریم؛ آنندراج؛ نیز نک‍: شکورزاده، 134، حاشیۀ 2 ) .
...
[مشاهده متن کامل]

در فرهنگ پزشکی اسلامی و فرهنگ و ادب فارسی گیاهانی چند از نوع سیکلامِن1 ( در زبان عامه سیکلَمه ) و پارثنیوم2 به پنجۀ مریم یا شجرۀ مریم معروف اند ( زریاب، 368؛ شلیمر، 175 ) . آن را چنگ مریم هم نامیده اند ( فرهنگ جهانگیری، 3 ( 2 ) /507؛ فرهنگ رشیدی، نیز نک‍: کتیرایی، 267؛ شکورزاده، همانجا ) . در متون دارو پزشکی اسلامی کهن گیاهانی مانند بَنْجَنْگُشْت [= پنج انگشت، صورت عربی آن فنجنکشت و بنجنکشت]، شجرۀ مریم، کَفّ مریم[دست مریم]، کَفّ العَذراء [دست دوشیزه، کنایه از مریم عذرا یا مریم باکره]، کف عائشه، کف الکلب، کف الاسد، کف السَبُع و. . . را نیز به گیاه بخور مریم اطلاق کرده اند ( انطاکی، 273؛ ابن بیطار، 3/55، 4/74؛ حکیم مؤمن، 44؛ نیز نک‍: غسانی، 200 ) . برخی از گیاهان، به ویژه پنجنگشت را گیاهانی جدا از بخور مریم یا پنجۀ مریم باید دانست ( نک‍: ابن سینا، الرسالة. . . ، 141؛ ابن بیطار، 1/115 ) . اعلم ( ص118 ) پنجۀ مریم را ترجمۀ کف مریم عربی و غیر از بخور مریم می داند.
خانواده: پنجۀ مریم یا بخور مریم گیاهی است علفی به نام سیکلامن از خانوادۀ پریمولاسه3 و از تیرۀ پامچال ( عماد، 6/33؛ دایرةالمعارف. . . ، 1/1411 ) . این گیاه ساقه ای غده ای و زیرزمینی و برگهایی پهن و قلبی شکل یا کنارۀ دندانه دار به رنگ های سبز روشن یا نقره ای، و گلهایی سرخ و سرنگون در میان برگها دارد و از این رو، در فارسی به گل نگونسار هم معروف است ( زرگری، 2/283؛ آمریکانا، VIII/361؛ برای شرح این گیاه، نک‍: ابوالخیر، 1/82 ) .
از این گیاه 12 نوع شناخته شده است ( آمریکانا، همانجا ) . مایرهوف براساس نوشتۀ گیاه ـ داروشناسان اسلامی بخور مریم و شجرۀ مریم را به 10 نوع گیاه مختلف مانند آذریون، کف الاسد، عرطنیثا و. . . اطلاق کرده است ( نک‍: امیری، 52؛ اعلم، 117 ) . مشهورترین نوع این گیاه در آمریکا می روید که به آن سیکلامن پرسیکوم4 ( پارسی ) می گویند ( آمریکانا، همانجا ) .
پنجۀ مریم یا بخور مریم در انگلستان به «نان خوک5» معروف است ( شلیمر، دانلدسن، همانجاها؛ قس: «خُبزالخنزیر» [نان خوک] «خیز القرود» [نان بوزینگان] در شام، «خبز المشایخ» [نان پیران] در افریقا، مثلاً نک‍: انطاکی، 69، 137؛ دیسقوریدس، 79؛ ابن بیطار، 1/84؛ میرحیدر، 208 ) .
مردم جزیرۀ ابن عمر در عراق آن را عرطنیثا ( بیرونی، 117؛ ابوالخیر، 1/82، 2/452؛ نیز نک‍: ابن میمون، 32، که عرطنیثا را همان خبزالقرود دانسته است ) . مردم اندلس جرجریتیه ( همو، 9 ) ، مردم مصر حب الغول، و اهل مغرب کافوریه می نامیده اند ( ابن بیطار، 3/55 ) . نام بخور مریم را دیسقوریدس ( همانجا ) به زبان ققلامینوس6، و ابن میمون ( همانجا ) قوقلامیتوس آورده اند و با شجرۀ مریم که آن را نیز فقلامینوس خوانده اند ( ابوالخیر، همانجا ) متفاوت دانسته و گفته اند که چون برگ آن به شکل پنجه است، آن را «کف الاسد» هم خوانده اند. ابن میمون ( ص33 ) و انطاکی ( ص273 ) کف الجذماء [دست جذام دار] را گیاه پنجنگشت دانسته اند و ابن بیطار ( 4/74 ) پنجنگشت را نام فارسی کف مریم یا اصابع صفر شناخته است. برخی پنجنگشت را همان بِنْطافلون ( به معنای 5 برگ ) دانسته اند ( نک‍: ابن میمون، همانجا ) . شماری از قدما گیاه اسفند یا حرمل را نیز بخور مریم یا پنجۀ مریم پنداشته اند، در صورتی که بیرونی در الصیدنه این انتساب را نادرست می داند ( همانجا؛ نیز نک‍: ه‍ د، اسفند ) .
گسترۀ رویش: این گیاه را از گیاهان بومی منطقۀ قفقاز و مدیترانه دانسته اند ( آمریکانا، همانجا ) . در ایران بیشتر در نواحی کوهستانی ( زرگری، 2/284 ) شمال کشور مانند گرگان، گیلان، مازندران، و نواحی غرب مانند کردستان می روید ( برای اطلاع تفصیلی از پراکندگی این گیاه در شمال و غرب ایران، نک‍: عماد، 6/33 - 34 ) . بیابانها و تپه های سرزمین عربستان را نیز از رویشگاههای این گیاه نام برده اند ( دانلدسن، همانجا ) . پلینی جاهای سایه دار را محل رویش سیکلمان می داند ( VII/221 ) .
خواص دارویی: از دیرباز پنجۀ مریم در زمرۀ گیاهان دارویی شناخته شده بوده است. گیاه ـ دارو پزشکان جهان باستان و جامعه های ایرانی ـ اسلامی با این گیاه آشنایی داشتند و به تجربه به خواص سودمند و زیان رسان اجزاء آن مانند ساقه، ریشه، برگ و گل در کاربردهای پزشکی پی برده بودند. با نگاهی گذرا به متون گیاه ـ دارونامه ها و پزشکی نامه ها می توان با خواص دارویی ـ درمانی و چگونگی کاربرد این گیاه آشنا شد.
پلینی طبیعی دان رومی سدۀ نخست میلادی به سودمندی ریشۀ سیکلمان در رفع گزیدگیهای هر نوع ماری اشاره دارد و می نویسد که ریشۀ گیاه کیفیت سمی دارد و اگر زن آبستن پا روی آن بگذارد، سقط جنین خواهد کرد ( همانجا ) . پزشکان جهان اسلام نیز کاربرد اجزاء مختلف این گیاه را در درمان برخی بیماریها سودمند می دانستند. ابومنصور هروی ( ص59 ) خواص درمانی آن را چنین آورده است: از میان بردن جراحتها و گشودن خوک [واژۀ فارسی خنزیر یا خنازیر: غده های چرکین زیر گلو]، نرم کردن اندام و گشودن عصبِ بر یکدیگر افتاده، کاستن و دفع آب جمع شده در چشم و از میان بردن تاریکی چشم با کشیدن بخور مریم آمیخته با انگبین اندر چشم، پاک کردن مغز با چکاندن آن در بینی، از میان بردن صُداع ( سردرد ) که از سردی بُوَد، گشودن حیض و افکندن کودک از راه کاربرد شیاف آن، بیرون کردن یرقان همراه عرق از بدن و زدودن کَلَف ( ظاهراً کَک و مَک ) و نَمَش ( لکه های سرخ و سیاهی که روی پوست ظاهر گردد و آن را کنجده خوانند، نک‍: امیری، 507 ) و درمان داءالثعلب ( بیماری ریزش موی سر و ابرو و ریش و برهنه شدن پوست آنها ) .
از خواص درمانی دیگر گیاه . . .