پنبه غاز کردن

لغت نامه دهخدا

پنبه غاز کردن. [ پَم ْ ب َ / ب ِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) مَشع. ( منتهی الارب ). تمزیع. ( منتهی الارب ). حلج. حلاجت.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) حلاجی کردن حلج حلاجت .

فرهنگ معین

( ~. کَ دَ ) (مص م . ) حلاجی کردن ، پنبه زدن .

پیشنهاد کاربران

بپرس