پنبه زدن. [ پَم ْ ب َ / ب ِ زَ دَ ] ( مص مرکب ) بیرون کردن پنبه از تخم. حلاجی کردن پنبه. تندیف. نَدف. حَلج. نَدش. ( منتهی الارب ). || پر کردن پنبه در چیزی :
هر روز بهر پنبه زدن بر دواج چرخ
صبح از عمود مشته کند وز افق کمان.اثیر اخسیکتی ( از آنندراج ).
تفدیک ، تفتیک ؛ پنبه زدن. ( منتهی الارب ).