پن گره.[ پ َ گ َ رَ / رِ ] ( اِ ) دیگ بزرگ و طشت و کاسه. ( آنندراج ). || نوعی بادزن است که بر گندم و غله زنند تا کاه از دانه جدا شود. از مجعولات شعوری است و همان را نیز صاحب آنندراج غلط ترجمه کرده است.، پنگره. [ پ َ رِ ] ( اِخ ) آلکساندر گی. عالم فلکی فرانسوی ، دارای مؤلفات معتبر در ذوات الاذناب. مولد، پاریس 1711م. وفات 1796.
فرهنگ فارسی
عالم فلکی فرانسوی
پیشنهاد کاربران
تو خفته ای ای پسر و چرخ روز و شب همواره می کنند ببالینت پنگره - واژه های جندره و پاتره نیز هست