پلوپیداس

لغت نامه دهخدا

پلوپیداس. [ پ ِ ل ُ ] ( اِخ ) سردار و فرمانده قوای تب ( طبس )، دوست اپامی نُنداس. وی در اخراج اسپارتیان از تب بسال 378 ق. م. دست داشت و در فتح لوکتر سهیم بود. پلوپیداس بسال 365 ق. م. در سینوسفال ( تسالی ) کشته شد. وی به شجاعت و ثروت مشهور بود و به کرات در تسالیا و مقدونیه بر ضد اسپارتیان محاربه کرد در تاریخ ایران باستان ( ج 2 ص 1149 ) آمده است : چند سال پس از صدور فرمان صلح ( فرمان اردشیر دوم بسال 387 ق. م. ) اسپارتی ها که از اوضاع یونان بواسطه فتح اهالی تب و برتری آنها در یونان ناراضی بودند باز آنتالسیداس را بدربار ایران فرستاده خواستار شدند که شاه دخالت کرده شرایط صلح را بموقع عمل گذارد ( 372 ق. م. ). دربار ایران این تقاضا را پذیرفته فیلیس کوُس نامی را به یونان فرستاد تا اعلام کند که دول یونانی باید موافق فرمان صلح رفتار کنند این فرستاده چنانکه گزنفون گوید ( تاریخ یونان کتاب 7، بند 1 ) ضمناً پولی به دولت اسپارت داد، تا قشونی تهیه کند، زیرا دولت اسپارت بر اثر همراهی ایران با دشمنان او بقدری در این زمان ضعیف شده بود، که دیگر مورد ملاحظه و بیم نبود و بعکس دولت تِب که بواسطه فتح خود نسبت به اسپارت قوتی یافته بود نگرانی هائی ایجاد میکرد. آرامش موقتاً برقرار شد،ولی دوامی نداشت ، زیرا اهالی تب که همواره در صدد بودند، برتری در یونان داشته باشند به این خیال افتادند که اگر دربار ایران را با خود همراه کنند، از این راه میتوانند بمقصود خود برسند. بنابراین متحدین خود را جمع کرده به آنها گفتند، که دول یونان هر یک سفیری در دربار اردشیر دارند و لازم است که ما هم سفیری به دربار او روانه کنیم بر اثر این فکر پلوپیداس راکه از رجال مهم تب بود، انتخاب کرده به ایران فرستادند. این سفیر چند نفر نماینده از قسمت های دیگر یونان مانند آرکادی و آرگس همراه خود آورد ( 367 ق. م. ). آتنی ها نیز، همینکه از رفتن سفرای تب بدربار ایران آگاه شدند، گفتند ما هم باید سفیری بفرستیم تا آتن بی مدافع نباشد. اردشیر سفیر تب را خیلی گرم پذیرفت زیرا اوّلاً تبی ها نسبت به اسپارتی ها در لکترا فاتح شده و در لاکونی بهره مندیها یافته بودند ثانیاً سفیر تِب به اردشیر گفت که در جنگ پلاته ( در زمان خشایارشا ) تِب در میان دول یونانی یگانه دولتی بود، که طرفداری از ایران کرد و اگر اخیراً اسپارت با تِب طرف شد از این جهت بود که دولت مزبور با خیالات آژزیلاس بر ضد ایران همراه نگردید چون این اظهارات نص واقع بود و ایرانی ها هم از گفته های سفیر بی اطلاع نبودند، اردشیر سفیر تِب را بسیار بنواخت و گفت چه همراهی از من میخواهید. سفیر جواب داد آن خواهیم ، که مِسن از قید اسپارت آزاد باشد و آتنی ها با بحریه خود سواحل ب ِاُسی را تهدید نکنند. دربار ایران پس از آنکه مطالب سفرای دول یونانی را فهمید با مقاصد اهالی تِب همراه گردیده اعلام کرد، که تب باید شهر اول یونان باشد و هرکس بر خلاف آن رفتار کند، شاه مجبورش خواهد کرد که مطیع شودو اگر آن خلع اسلحه از خود نکند با آن همان معامله خواهد شد، که با یاغی میکنند. اهالی تِب از حکم شاه شادیها کردند فرمان او را بدست گرفته اینجا و آنجا برده به همه نشان دادند و مضمون آن را در تمام یونان منتشر ساختند، ولی یونانی های دیگر نخواستند برتری تب را بشناسند و باز منازعه شروع شد و پس از کشمکش های بسیار آتن باز سفیری به دربار ایران فرستاده مساعدت شاه را درخواست کرد و اردشیر با آن بی قیدی که در امور داشت ، گفت چه عیب دارد؟ آتن مجاز است ، که بحرّیه خود را حفظ کند و شهر آمفی پولیس را هم داشته باشد.

فرهنگ فارسی

سردار و فرمانده قوای تب

دانشنامه آزاد فارسی

پِلوپیداس (ح ۴۱۰ـ۳۶۴پ م)(Pelopidas)
سردار و دولتمرد اهل تب. وقتی که تِب در ۳۸۳پ م به تصرف اسپارت درآمد، او به آتن گریخت؛ نیرویی برای آزادی شهر تشکیل داد و پادگان اسپارت را در تِب مجبور به تسلیم کرد (۳۷۹پ م). او، که نابغه ای نظامی بود، در ۳۷۱پ م، به همراه ژنرال اِپامینونداس، برتری تِب را با پیروزی بر لئوکترا برقرار ساخت. پِلوپیداس سپاه تب، مشهور به «دستۀ مقدس» را سامان داد و فرماندهی آن را برعهده گرفت. در ۳۶۴پ م در کونوسکِفلای در نبردی موفقیت آمیز برضد اِسکَندَر جَبّار فِرِه و تسالی، کشته شد.

پیشنهاد کاربران

بپرس