پلوریسم ( انگلیسی: Pelorism ) ، اصطلاحی است که گفته می شود اولین بار توسط چارلز داروین برای تشکیل «گل های پلوریک»[ ۱] استفاده شد که از نظر گیاه شناسی تولید غیرعادی گل های تقارن شعاعی در گونه ای است که معمولاً گل های تقارن آینه ای تولید می کند. [ ۲] این گل های جهش یافته تقارن گلی خودبه خودی هستند. اصطلاح اپانودی ( epanody ) نیز به این پدیده گفته می شود. [ ۳] گل های تقارن دوطرفه چندین بار از گل های تقارن شعاعی فرگشت یافته اند، این تغییرات با افزایش تخصص در گرده افشان مرتبط است. [ ۴]
پلوریسم از زمانی مورد توجه بوده است که یک نوع پنج مهمیز از گل کتانی ( Linaria vulgaris L. ) برای اولین بار در سال ۱۷۴۲ توسط گیاه شناس جوان اوپسالا در جزیره ای در مجمع الجزایر استکهلم کشف شد و سپس در سال ۱۷۴۴ توسط کارل لینه توصیف شد. جهش یافته، که به صورت رویشی پخش می شد، به جای معمول، پنج مهمیز داشت. با این حال، بقیه گیاه طبیعی بود. لینه دریافت که این تنوع برخلاف تصور او است که جنس ها و گونه ها به طور جهانی از طریق یک عمل «آفرینش اصلی» پدید آمده اند و از آن زمان تاکنون بدون تغییر باقی مانده اند.
لینه این نوع جهش یافته را "پلوریاً نامید که در یونانی به معنای "هیولاً یا "اعجوبه" است، زیرا پیامدهای بزرگی برای باور فعلی آن زمان مبنی بر تغییرناپذیر بودن گونه ها وجود داشت. او نوشت که:
"این مطمئناً کمتر از این نیست که یک گاو گوساله ای با سر گرگ به دنیا بیاورد. "
گیاه پلوریک لینه را به حدی مجذوب خود کرد که او آن را در اقامتگاه تابستانی خود در هاماربی پرورش داد و توضیح او برای آن این بود که یک گل کتانی توسط گونه دیگری گرده افشانی شده است. [ ۵] چارلز داروین، چارلز ویکتور ناودین، یوهان ولفگانگ فون گوته و هوگو دو وریس در میان دیگران این جهش مهم را تحلیل و نوشتند. [ ۶]
گیاه شناس توماس فیرچایلد با کارل لینه مکاتبه کرد. فیرچایلد در سال ۱۷۱۷ یک دورگه ساختگی به نام میخک x قرنفل را تولید کرد که به «قاطر فیرچایلد» معروف شد، تلاقی بین قرنفل و صورتی میخک. [ ۷] تولید دورگه های بیشتر این باور را تضعیف کرد که گونه هایی که توسط خدا خلق شده اند تغییرناپذیر هستند.
در گیاه انگشتانه قابل توجه است که گل انتهایی بیشتر از گل های جانبی ویژگی های پلوریک را ایجاد می کند و این امر به جوانه های انتهایی که منبع بیشتری از شیره دارند کاهش یافته است. [ ۸] چارلز داروین علاقه خاصی به گل های پلوریک، رشد و گرده افشانی متقاطع گل میمونی داشت، زیرا او این پدیده را نشان دهنده بازگشت نسبی به نوع گذشته یا اجدادی می دانست. [ ۹] اشکال پلوریک معمولاً به صورت جهش های تصادفی در چندین گونه ارکیده در طبیعت ظاهر می شوند و این از نظر ژنتیکی کنترل می شود، اگرچه بیان می تواند تحت تأثیر تغییرات محیطی و تنش ها قرار گیرد. وقوع ناپایدار است و همان گیاه ممکن است در گلدهی بعدی به طور معمول خود را نشان دهد. [ ۱۰]
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفپلوریسم از زمانی مورد توجه بوده است که یک نوع پنج مهمیز از گل کتانی ( Linaria vulgaris L. ) برای اولین بار در سال ۱۷۴۲ توسط گیاه شناس جوان اوپسالا در جزیره ای در مجمع الجزایر استکهلم کشف شد و سپس در سال ۱۷۴۴ توسط کارل لینه توصیف شد. جهش یافته، که به صورت رویشی پخش می شد، به جای معمول، پنج مهمیز داشت. با این حال، بقیه گیاه طبیعی بود. لینه دریافت که این تنوع برخلاف تصور او است که جنس ها و گونه ها به طور جهانی از طریق یک عمل «آفرینش اصلی» پدید آمده اند و از آن زمان تاکنون بدون تغییر باقی مانده اند.
لینه این نوع جهش یافته را "پلوریاً نامید که در یونانی به معنای "هیولاً یا "اعجوبه" است، زیرا پیامدهای بزرگی برای باور فعلی آن زمان مبنی بر تغییرناپذیر بودن گونه ها وجود داشت. او نوشت که:
"این مطمئناً کمتر از این نیست که یک گاو گوساله ای با سر گرگ به دنیا بیاورد. "
گیاه پلوریک لینه را به حدی مجذوب خود کرد که او آن را در اقامتگاه تابستانی خود در هاماربی پرورش داد و توضیح او برای آن این بود که یک گل کتانی توسط گونه دیگری گرده افشانی شده است. [ ۵] چارلز داروین، چارلز ویکتور ناودین، یوهان ولفگانگ فون گوته و هوگو دو وریس در میان دیگران این جهش مهم را تحلیل و نوشتند. [ ۶]
گیاه شناس توماس فیرچایلد با کارل لینه مکاتبه کرد. فیرچایلد در سال ۱۷۱۷ یک دورگه ساختگی به نام میخک x قرنفل را تولید کرد که به «قاطر فیرچایلد» معروف شد، تلاقی بین قرنفل و صورتی میخک. [ ۷] تولید دورگه های بیشتر این باور را تضعیف کرد که گونه هایی که توسط خدا خلق شده اند تغییرناپذیر هستند.
در گیاه انگشتانه قابل توجه است که گل انتهایی بیشتر از گل های جانبی ویژگی های پلوریک را ایجاد می کند و این امر به جوانه های انتهایی که منبع بیشتری از شیره دارند کاهش یافته است. [ ۸] چارلز داروین علاقه خاصی به گل های پلوریک، رشد و گرده افشانی متقاطع گل میمونی داشت، زیرا او این پدیده را نشان دهنده بازگشت نسبی به نوع گذشته یا اجدادی می دانست. [ ۹] اشکال پلوریک معمولاً به صورت جهش های تصادفی در چندین گونه ارکیده در طبیعت ظاهر می شوند و این از نظر ژنتیکی کنترل می شود، اگرچه بیان می تواند تحت تأثیر تغییرات محیطی و تنش ها قرار گیرد. وقوع ناپایدار است و همان گیاه ممکن است در گلدهی بعدی به طور معمول خود را نشان دهد. [ ۱۰]
wiki: پلوریسم