پلورالیسم سیاسی

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] واژه پلورالیسم(pluralism) در لغت به معنای تکثر و چندگانگی است. این واژه در آغاز در عرصه سنتی کلیسا مطرح شد.شخصی را که دارای منصب گوناگون در کلیسا بود پلورالیست می نامیدند. بعدها این واژه که در خود مفهوم پذیرش و اصالت دهی به تعدد و کثرت را دارد در عرصه های اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، اخلاقی، معرفتی و دینی معانی متفاوتی یافت.
پلورالیسم اجتماعی سیاسی به معنای پذیرش کثرت و تنوع در حوزه نهادهای مدنی، احزاب، جمعیت ها و عقاید ناظر به مصالح اجتماعی است.گاهی مقصود از نظام سیاسی پلورالیستی نظامی است که دارای چند مرکز قدرت قانونی است که در آن همه امور مردم دردست دولت نیست. برخی دیگر حکومت پلورالیستی را چنین تعریف کرده اند: حکومتی است که در امور سیاسی جامعه، مشارکت کلیه ارگان های موجود در یک کشور را امکان پذیر نماید.در چنین نظامی، قوانین اساسی باید به شکلی تنظیم گردد که حق سیاسی برای کلیه گروه ها، احزاب، سندیکاها، انجمن ها، تابعان کلیسا، و غیره محفوظ بماند. گاهی پلورالیسم سیاسی به معنای اعتنای دولت به کثرت و استقلال گروه های سیاسی،فرهنگی، اجتماعی دانسته شده است که بر همزیستی مسالمت آمیز نهادها وتقدیم حقوق بعضی گروه ها بر دیگران تاکید می شود. براین اساس قدرت دولت نباید انحصاری باشد و همه نهادها باید در کنار نظارت کلی دولت ، استقلال قدرت خود را حفظ کنند. هرچند تعریف جامعی که تمام طرفداران کثرت گرایی سیاسی را خرسند کند نمی توان ارائه نمود، می توان گفت گوهر پلورالیسم سیاسی تاکید بر تعدد مراکز قدرت اجتماعی و نفی قدرت واحد در جامعه است .
عوامل تاریخی پلورالیسم سیاسی
عوامل مختلفی در پی ریزی پلورالیسم اجتماعی سیاسی موثر بوده است. عواملی چون زیان های ناشی از وحدت گرایی و تمرکز در قدرت دینی و استبداد دینی و دولتی به ویژه در قرون وسطی ، به ستوه آمدن جوامع غربی از جنگ و منازعات بی پایان بر سر عقاید و ایدئولوژی های متفاوت، رشد ابزار و شبکه های ارتباطی، ... چنین عواملی سبب شد تا جوامع میل و گرایش زیادی به پلورالیسم و تکثر، توزیع قدرت، تحزب و تشکل جمعیت ها و اتحادیه ها و سندیکاها پیدا کنند. موجی که در عصر روشنگری به وسیله پذیرش فردگرایی و حقوق طبیعی پدید آمد و نیز مواجهه انسان ها با تکثر از طریق رسانه های جمعی موجب بالندگی تفکر پلورالیسم سیاسی اجتماعی شد. این تفکرجوامع را به تکثر و چند گانگی در قالب تشکیل احزاب و گروه های مدنی و مبازره د موکراتیک تشویق می کند و برای مرام اجتماعی سیاسی حقانیت قائل است. از شرایط لازم برای چنین تفکری، تساهل و تسامح و تحمل رفتارهای اجتماعی سیاسی دیگران و رعایت حقوق نهاد های جامعه مدنی در برابر دولت است. امروزه در بسیاری از فلسفه های سیاسی تنوع و تکثر و پلورالیسم سیاسی یک ارزش محسوب می شود.
مبانی نظری پلورالیسم سیاسی
ارسطو بر خلاف افلاطون در فلسفه سیاسی خود وجود تکثر را لازمه سعادت انسان می داند. به اعتقاد وی وجود گزینه های مختلف در جامعه مجال گزینش و انتخاب برای افراد را میسورتر می کند. یکی دیگر از مهم ترین مبانی پلورالیسم سیاسی، پلورالیسم معرفتی است. در این مبنا تمام گزاره های معرفتی قابلیت اتصاف به صدق و حق را دارند. بنابراین همه گروه های سیاسی و اجتماعی که از دیدگاه های ضد و نقیض برخوردارند، می توانند بر حق باشند.این مبنای معرفت شناختی به نسبی گرایی ، شکاکیت و نفی معیار معرفت می انجامد و آثار زیان باری همراه دارد. نقد پلورالیسم معرفتی مجال گسترده تری می طلبد، لکن تنها به ذکر این نکته بسنده می کنیم که هر انسانی با هر فرهنگ و آیینی به برخی امور یقین دارد.هر کس به وجود خود، حالات درونی اش مانند غم وشادی و ترس و خجالت و امید ، افعال درونی اش همچون تصمیم و اراده و عزم و ... یقین دارد. همچنین برخی اصول پایه همچون اصل تناقض و هوهویت مورد اذعان و یقین تمام انسان ها است. به کمک این گزاره های پایه می توان صدها گزاره یقینی دیگر استنتاج نمود و نظامی مبتنی بر یقین ارائه نمود. به هر ترتیب پلورالیسم معرفتی که یکی از پایه های پلورالیسم سیاسی است امری باطل است.
نسبت پلورالیسم سیاسی با فرهنگ سیاسی اسلام
...

پیشنهاد کاربران

بپرس