پلوتارخس. [ پْلو / پ ِ خ ُ ] ( اِخ ) فلوطرخس پلوتارک . مورخ یونانی که تقریباً بین 50 تا 120م. می زیست. او علوم وقت را در آتن بیاموخت و پیرو فلسفه افلاطون گردید. بعد به مسافرتها پرداخته به ایطالیا رفت و طرف توجه رومیها شد. مدتی هم در مصر اقامت داشت و راجع به مذهب مصریها تحقیقاتی بعمل آورد. کتابهائی که نوشته بسیار است و شخصی لامپرس نام که تصورمیکنند از شاگردان او بوده عده تصنیفات این عالم را 210 کتاب دانسته. نوشته های او را به دو قسمت تقسیم کرده اند تاریخی و فلسفی : 1 - کتابهای تاریخی عبارت است از: شرح احوال رجال که بیشتر آنها یونانی یا رومی بوده اند و باید به این تصنیفات شرحی را که پلوتارک راجع به اردشیر دوم هخامنشی نوشته علاوه کرد. بعضی نوشته های او در باب رجال با تاریخ ایران مربوط است. ( مثلاً: اردشیر، تمیستوکل ، آژزیلاس ، اسکندر و غیره ) مقصود او در این قسمت انتقاد وقایع و یافتن جهات آن نبوده بلکه میخواسته اشخاص را با یکدیگر مقایسه کند و از اینجا نتائج اخلاقی بگیرد. از این جهت در بعض مواردبه شرح زندگانی یک شخص تاریخی اکتفا نکرده رجال نامی یونان را با رجال معروف روم مقایسه کرده در جزئیات احوال آنها داخل شده و زندگانی خصوصی و صحبت ها و کلمات قصار اشخاص را در کتاب خود گنجانیده. 2 - تصنیفات فلسفی او بیشتر راجع به اخلاق است و اخلاق را مربوط به مذهب میدارد از این تصنیفات او که برای تاریخ مشرق قدیم و ایران اهمیت دارد کتابی است که در باب «ایزیس » و «اءُزیریس » نوشته ( اُزیریس را مصریهای قدیم خدای آفتاب غروب کننده و ایزیس را زن او یا ربةالنوع ماه میدانستند ). پلوتارک در این کتاب از کتب یونانی زمان خود که از جمله کتابهای مان تُن و هکاتیوس آبدری است استفاده کرده در میان کتب قدیمه این تألیف پلوتارک اطلاعات کاملتری راجع به مصری های قدیم میدهد و تصور می کنند که این کتاب را زمانی که در مصر بود نوشته. مورخ مزبور در کتاب مذکور اطلاعات مفیدی هم راجع به مذهب ایرانیان قدیم میدهد. قسمت هایی را از این کتاب آثار تاریخی تأیید میکند ولی قسمت هایی هم از نظر یونانی نوشته شده یعنی چنانکه یونانی ها مذهب مصریها را می فهمیدند. این کتاب را پلوتارک به اسم کاهنه ربةالنوع «ایزیس » در معبد دلف واقع در یونان نوشته و خود مؤلف هم در معبد مزبور کاهن بود. بطور کلی پلوتارک از کتب متقدمین و نیز از منابعی استفاده کرده که بعض آنها در قرون بعد مفقود شده و از این حیث هم نوشته های پلوتارک اهمیت دارد. از جمله کتب مفقوده کتاب «دی نُن » یونانی است که در دربار اردشیر دوم هخامنشی میزیست و چیزهای بسیار راجع به وقایع آن زمان نوشته بود که به ما نرسیده است. ( ایران باستان ج 1 صص 84-85 ). در حواشی ترجمه کتاب تمدن قدیم ( از نصراﷲ فلسفی ) آمده است : پلوتارکوس از مورخان بزرگ یونان است که درسال 50 م. تولد یافت و پس از فراگرفتن علوم ضروری وقت به مصر و ایطالیا سفر کرد و چندی در شهر روم به تدریس فلسفه و ادبیات پرداخت. پس از آن به یونان بازگشت و در اواخر سلطنت آدریانوس یا در آغاز سلطنت انتونیوس در حدود سال 140 م. درگذشت. او مجموعه زندگانی مردان بزرگ یونان و روم را دوبدو با یکدیگر مقایسه کرده و شرح زندگانی هر یک را بیان نموده است و قیصر و اسکندر و لیکورگوس و نوماودِمُستن و چیچرو از آن جمله اند. در قاموس الاعلام ترکی ( ماده پلوتارق ) آمده است. پلوتارق یا پلوتارکوس از مشاهیر موّرخان یونان باستان است در سال 48 یا50 م. در قصبه خرونیای بئوسی تولد یافت و فلسفه و ادبیات را در آتن آموخت و به مشاغل دولتی درآمد در زمان دومیسین به روم وارد شد و توجه تراژان را جلب کرد و به تربیت و تعلیم آدریان مشغول شد سپس به فرمانداری ایلیریا منصوب گشت. هنگام مراجعت به وطن در شمار یکی از رؤسای کشور بود و به سدانت معبد افولن انتخاب گشت وی عمری طویل یافت و در سال 138 یا 140 درگذشت. آثار ادبی و تاریخی و سیاسی و فلسفی بسیار دارد. مشهورتر آنها کتاب موسوم به تراجم احوال قیاسی میباشد که در این تألیف همیشه دو نفر از مشاهیر متشابه الاحوال یونان و روم را انتخاب کرده با مقایسه و سنجش آن دو بیکدیگر ترجمه حال آنها را مینگارد این تألیف اکنون موجود است و تنها پاره ای از ترجمه حال ها ناقص می باشد. بعضی دیگر از تألیفات وی نیز در دست است. کلیات وی مکرر بطبع رسیده. وی در حکمت تابع افلاطون و به بقای نفس قائل بوده است.
فرهنگ فارسی
مورخ یونانی ( و. بین ۴۵ و ۵٠ م . ف. حدود ۱۲۵ م . ). وی علوم عهد را در آتن آموخت و پیرو فلسفهافلاطون گردید به ایتالیا و مصر مسافرت کرد و کتب بسیار نوشت که آنها را بدو بخش تقسیم کرده اند : (۱ ) شرح احوال رجال که غالبا یونانی ورومی بوده اند و برخی ایرانی (تمیستوکلس آژزیلاساسکندراردشیر ) ۲ - تصنیفات فلسفی او که بیشتر راجع باخلاق است . مورخ یونانی