پلو
/polow/
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
پلو. [ پ ِ ل ِوْ ] ( اِخ ) رجوع به پالااس شود.
پلو. [ پْل ُ / پ ِ ل ُ] ( اِخ ) مرکز بخشی از ایالت کانتال در شهرستان موریاک دارای 2004 تن سکنه.
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
گویش مازنی
واژه نامه بختیاریکا
( پِلّو ) پِل کوچک؛ گوساله نر کوچک
دانشنامه عمومی
پلو (شهر اتریش). پلو ( به آلمانی: Pöllau ) یک منطقهٔ مسکونی در اتریش است که در هارتبرگ فورستنفلد واقع شده است. [ ۲] پلو ۴٫۶۲ کیلومتر مربع مساحت دارد ۴۲۵ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده است.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفwiki: پلو (شهر اتریش)
دانشنامه آزاد فارسی
پُلو
در آشپزی ایرانی، آن دسته از غذاهایی که جزء اصلی آن، برنج، را با گوشت، یا سبزی، یا حبوبات، یا مواد دیگر به هم آمیخته دم می گذارند. نامِ هریک از این غذاها با افزودن نامِ حبوبات یا موادی که در آن به کار رفته است، به واژۀ پلو به دست می آید، مانند عدس پلو، لوبیاپلو، کلم پلو. برخی از این غذاها به رسم مردمان برای روزهای خاص تهیه می شوند، مثل شیرین پلو که در آن خلال پوست مرکبات، بادام، و شکر به کار می برند و برخی آن را از غذاهای سفرۀ عروسی می دانند. نیز← دَمی
در آشپزی ایرانی، آن دسته از غذاهایی که جزء اصلی آن، برنج، را با گوشت، یا سبزی، یا حبوبات، یا مواد دیگر به هم آمیخته دم می گذارند. نامِ هریک از این غذاها با افزودن نامِ حبوبات یا موادی که در آن به کار رفته است، به واژۀ پلو به دست می آید، مانند عدس پلو، لوبیاپلو، کلم پلو. برخی از این غذاها به رسم مردمان برای روزهای خاص تهیه می شوند، مثل شیرین پلو که در آن خلال پوست مرکبات، بادام، و شکر به کار می برند و برخی آن را از غذاهای سفرۀ عروسی می دانند. نیز← دَمی
wikijoo: پلو
جدول کلمات
پیشنهاد کاربران
پُلو در آشپزی ایرانی، آشپزی آذربایجان، ترکیه، ازبکستان و بسیاری از کشورهای خاورمیانه به برنجی گفته می شود که با مواد دیگری مانند انواع گوشت، سبزیجات، حبوبات و خشکبار و حتی انواع ادویجات، پخت می شود که تهیه آن به هر دو صورت کته و آب کش ممکن است. در برخی خوراک ها نیز ممکن است پس از پخت کامل چلو ( برنج ساده ) آن را با مواد دیگر مخلوط و پلو را تهیه می کنند. همچنین خوراک هایی مانند آش و هریسه و جود دارند که با وجود برنج در آنها، با عنوان پلو یا چلو شناخته نمی شوند. در تعریف پلو در دهخدا آمده است: طعامی است که از برنج کنند و در آن گوشت و کشمش و خرما و مانند آن با ادویه کنند و آن را اقسام است.
... [مشاهده متن کامل]
تنها نقاط خاصی از ایران قابلیت کشت برنج دارند و نزدیک به ۹۰٪ تولید برنج در ایران محدود به استانهای شمالی ایران می باشد. چنین امری با توجه به سختی حمل و نقل از استانهای شمال البرز به استانهای دیگر ایران تا همین چند دهه گذشته به طور قطع موجب سختی بسیار در دسترسی به برنج در بسیاری از نواحی ایران می شده است؛ ولی تنوع خوراک هایی که همراه با برنج است محدود به استانهای شمالی ایران نمی شود و ده ها مورد پلو درست می شود؛ مانند: شوید پلو. جدا از این، تزیینات پلو توسط زعفران و زرشک و همچنین انواع ته دیگ، جزو مشخصات دیگر پلوهای ایرانی است.
از انواع پلوهای ایرانی می توان به باقلاپلو، سبزی پلو، مرصع پلو، شیرین پلو، زرشک پلو، آلبالو پلو، ماش پلو، رشته پلو، استانبولی پلو، لوبیا پلو، نخودپلو، کلم پلو و عدس پلو اشاره کرد.
پیرافو ( به ژاپنی: ピラフ pirafu ) نوعی خوراک با برنج و گوشت و سبزیجات است. ریشهٔ این کلمه، واژه فارسی «پلو» است. پلوی فارسی با تلفظ قدیمی در دوران عثمانی وارد زبان ترکی شده است و از آنجا به زبان های اروپایی از جمله زبان انگلیسی و زبان فرانسه راه یافته است. امروز به عنوان خوراکی خاورمیانه ای در ژاپن شناخته می شود.
این ادویه برای درست کردن لوبیا پلو و کلاً پلوهای مخلوط مثل کلم پلو و هویج پلو و گاهی برای قیمه پلو هم به کار می رودو بهترست که آماده از بیرون خریده بشود ولی اگه دسترسی ندارید. ترکیب آن: گل سرخ یا گل محمدی – زیره - دارچین - زنجبیل – جوز هندی – میخک و هل.
... [مشاهده متن کامل]
تنها نقاط خاصی از ایران قابلیت کشت برنج دارند و نزدیک به ۹۰٪ تولید برنج در ایران محدود به استانهای شمالی ایران می باشد. چنین امری با توجه به سختی حمل و نقل از استانهای شمال البرز به استانهای دیگر ایران تا همین چند دهه گذشته به طور قطع موجب سختی بسیار در دسترسی به برنج در بسیاری از نواحی ایران می شده است؛ ولی تنوع خوراک هایی که همراه با برنج است محدود به استانهای شمالی ایران نمی شود و ده ها مورد پلو درست می شود؛ مانند: شوید پلو. جدا از این، تزیینات پلو توسط زعفران و زرشک و همچنین انواع ته دیگ، جزو مشخصات دیگر پلوهای ایرانی است.
از انواع پلوهای ایرانی می توان به باقلاپلو، سبزی پلو، مرصع پلو، شیرین پلو، زرشک پلو، آلبالو پلو، ماش پلو، رشته پلو، استانبولی پلو، لوبیا پلو، نخودپلو، کلم پلو و عدس پلو اشاره کرد.
پیرافو ( به ژاپنی: ピラフ pirafu ) نوعی خوراک با برنج و گوشت و سبزیجات است. ریشهٔ این کلمه، واژه فارسی «پلو» است. پلوی فارسی با تلفظ قدیمی در دوران عثمانی وارد زبان ترکی شده است و از آنجا به زبان های اروپایی از جمله زبان انگلیسی و زبان فرانسه راه یافته است. امروز به عنوان خوراکی خاورمیانه ای در ژاپن شناخته می شود.
این ادویه برای درست کردن لوبیا پلو و کلاً پلوهای مخلوط مثل کلم پلو و هویج پلو و گاهی برای قیمه پلو هم به کار می رودو بهترست که آماده از بیرون خریده بشود ولی اگه دسترسی ندارید. ترکیب آن: گل سرخ یا گل محمدی – زیره - دارچین - زنجبیل – جوز هندی – میخک و هل.
وسیله ای دوک مانند وانتهای استوانه ای که در روستای امیران اردستان مردان قدیم با آن پشم کرک وخامه را به نخ تبدیل می کردند
ویا منظور از پلو دوک یا استوانه چوبی نیست، پلو ریسی یعنی همان پیله ریسی است، پیله کرم ابریشم که به دور خود میتند و تبدیل به ابریشم میشود، پلو در زبان عامیانه روستای امیران اردستان به همان پیله گفته می شده. نام دستگاه هم پیله ریس و این صنعت را پیله ریسی می گفته اند. ولی در زبان عامیانه منطقه به صورت پلو تلفظ می شده.
... [مشاهده متن کامل]
ویا منظور از پلو دوک یا استوانه چوبی نیست، پلو ریسی یعنی همان پیله ریسی است، پیله کرم ابریشم که به دور خود میتند و تبدیل به ابریشم میشود، پلو در زبان عامیانه روستای امیران اردستان به همان پیله گفته می شده. نام دستگاه هم پیله ریس و این صنعت را پیله ریسی می گفته اند. ولی در زبان عامیانه منطقه به صورت پلو تلفظ می شده.
... [مشاهده متن کامل]
پلو به زبان سنگسری
تام tam
بهلول خیلی نرم. . . . . شِل تامو shel tamo
ته چین. . . . دیگی digy
تام tam
بهلول خیلی نرم. . . . . شِل تامو shel tamo
ته چین. . . . دیگی digy
ریشهٔ این واژه فارسی �پلو� است. پلوی فارسی با تلفظ قدیمی [pilaw] در دوران عثمانی وارد زبان ترکی [pilav] شده است
منابع.
فرهنگ لغت معین
https://webcitation. org/6Dxy2GXYn?url=http://www. hanifworld. com/our - culture - prestige. htm
منابع.
فرهنگ لغت معین
بکران
ب بندری پلو
پلو عمو نیما یعنی پیش عمو نیما
پلو عمو نیما یعنی پیش عمو نیما
مو بلند
واژه پلو با فتحه پَ. . . . جهان آرا . . . . . کلمات را با صداهای مختلف معنی کنید