پله پله تا ملاقات خدا

دانشنامه آزاد فارسی

پِله پِله تا ملاقات خدا
کتابی تحقیقی پیرامون زندگی جلال الدین مولوی از عبدالحسین زرین کوب. مؤلف کوشیده است تا از لابه لای روایات متضاد، آنچه را که با واقعیت های تاریخی عصر بیشتر موافق می نماید انتخاب و چهرۀ راستین مولانا را ترسیم کند. مکاشفات سال های کودکی مولانا، زهد و ریاضت او، رؤیاهای سال های مدرسۀ او، هیجان های روحی، وجد و سماع مولوی در این اثر ترسیم شده است. نویسنده با قلم شیوای خود شخصیت شمس تبریزی (ملک داد تبریزی) و نوع ملاقات او را با مولوی شرح داده است و رنگ خیال و افسانه را از این برخورد زدوده است. در این اثر همچنین از اساتید دیگر مولوی و تأثیراتی که در روح وی برجای گذاشتند، سخن رفته است. این اثر در تهران به چاپ رسیده است (۱۳۶۹ش).

پیشنهاد کاربران

در طول زندگی روز مره خداوند هر لحظه با ما همراه می باشد، کافی است که حظور همه جانبه اورا در وجود خود و در پیرامون خویش در یابیم. اما شناخت همه جانبه او در طول یک زندگی مقدور نمی باشد. شناخت مطلق خداوند
...
[مشاهده متن کامل]
در این زندگی نه تنها برای عوام بلکه برای عالِمان علوم مختلف غیر ممکن میباشد. تا همه چیز و همه کس را نشناسیم نمی توانیم اورا بطور کامل بشناسیم. بعد از مرگ تن به ملاقات او نمی رویم بلکه او همیشه حتا در قبر هم همراه ماست. در زندگی های بعدی که به امر پیشین ( از پبش تعیین شده ) او از راه وقوع مه بانگ های متوالی از نو آعاز میگردند، هر بار به شناخت او پله به پله نزدیکتر میشویم و غایت و هدف زندگی ما انسانها نه تنها رسیدن به زندگی جاودانه و سعادت اخروی بلکه شناخت مطلق جزئیات طرح خلقت و آفرینش، خویشتن و خداوند است. هیچ انسانی از این حق و حقوق بنیادی در پرانتز جدایی قرار نخواهد گرفت. راه های خیال بیشمار اند و خوشا به حال آنان که راه خیالاتشان منبطق باه راه حقیقت باشد که واحد و یگانه است. راه های فرعی که با این شاهراه اصلی هم جهت نیسند، پاله به پله با این راه هم جهت خواهند شد. راه های مخالف در بیرون از این راه اصلی طی نمی شوند بلکه خود جزئیاتی از این راه هستند که برای چشیدن تجربیات مختلف طی میشوند. لذا رجعت به خداوند به معنای برگشتن به او از طریق طی سلوک و پشت سر گذاشتن مسافت های طولانی نیست بلکه شناخت او در چهار چوب مطلق جهان هاست. جهانی که در آن زندگی میکنیم سرای جاودانه ماست و در همین جهان خداوند را خواهیم شناخت. این حالت در مورد همه جهان ها تا بی نهایت صادق است. بنابر این برای گفتگو با خداوند لزومی ندارد دیدگان خودرا به سمت آسمان خیره نمائیم و دستان خودرا به سمت بالا بلند کنیم. واقعیتی که خود جزئی از آن هستیم و در آن زندگی میکنیم حقیقت مطلق است و حقیقتی بالاتر از این وجود ندارد. اما این واقعیت واحد، همیشه این طور نبوده و به همین شکل و فرم و محتوا باقی نخواهد ماند. از این خمیر مایه واحد عشق یا انرژی فرم ها و محتوا های بیشماری ایجاد و تخریب خواهند شد. فرم و محتوای اولیه و نهایی خوبی ؛ زیبائی ؛ عشق ؛ رحمت ؛ دانش ؛ قدرت و حیات مطلق است. که همگی ما به آن سطح خواهیم رسید. به اصطلاح روز مره دیر و زود دارد اما سوخت و سوز ندارد. پیشنهاد این حقیر این است که وعده های عذاب جهنمی را از دل و اندیشه و خیال خود پاک نمایید.

بپرس