پلنگ افکن

لغت نامه دهخدا

پلنگ افکن. [ پ َ ل َ اَ ک َ ] ( نف مرکب ) کنایه است از دلاور و دلیر و شجاع. پرزور. قوی :
نوک خاری نیست کز خون شکاری رنگ نیست
آفتی بود آن پلنگ افکن کز این صحرا گذشت.
نظیری.

فرهنگ فارسی

( صفت ) دلیر پر زور شجاع قوی .

پیشنهاد کاربران

چه خوش گفت زالی به فرزند خویش* چو دیدش پلنگ افکن و پیلتن
پلنگ نام طایفه ای از قوم طبری و ایل کتول میباشد که به زبان طبری و گویش کتولی سخن میگویند و در شهرستان علی آباد کتول استان گلستان سکونت دارند.
طایفه ای طبری ( مازندرانی ) با نام پلنگ و پلنگ افکن در مازندران وجود دارد.
...
[مشاهده متن کامل]

پلنگ لقب کشتی گیران لوچوکار منطقه جویبار مازندران میباشد.
پلنگ و ببر ( دورگ - سرخ شیر ) از القاب کشتی گیران مازندرانی میباشد.

خک برسرت
توانا ، قدرتمند ، فردی دارای زور زیاد
قدرتمند

بپرس