پلنکه
لغت نامه دهخدا
پلنکه. [ پ َ ل َ ک َ ] ( اِخ ) پلنکا. نام قضایی است. این قضا از طرف مشرق وشمال شرقی به بلغارستان ، و از جانب شمال به حدود صربستان و از سوی مغرب به پره شو و کومانو و از جهت جنوب نیز به قضاهای قره طوه و قوچانه ، میرسد و از46 قریه مرکب است. قسم اعظم اراضی آن سنگلاخ و ریگزار است محصولات آن از احتیاجات محلی تجاوز نمی کند. میوه جات علی الخصوص آلو سیاه فراوان دارد. ( قاموس الاعلام ترکی ).
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید