پلقیدن

لغت نامه دهخدا

پلقیدن. [ پ ُ ل ُق ْ قی دَ ] ( مص ) رجوع به پلغیدن شود.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) بیرون زدن چیزی از جای خود چون چشم در بعضی بیماریها بیرون جستن بر آمدن بر جستن بیرون خزیدن جحظ .

پیشنهاد کاربران

پَلقیدن: به فتح پ، در گویش محلی شاهرود به معنی " غلطیدن " است.
تغییر در وضعیتِ خوابیدن از حالتِ پهلو به شکم، پهلو، پشت و . . . بطور مکرر.
پلقیدن ؛ با کسره پ ، پلغیدن ، در گویش شهربابکی به معنی بیرون آمدن مایع از چیزی که تحت فشار قرار گرفته اغلب در مورد میوه هایی مانند انگور ویا حشرات به کار می رود که تحت فشار له می شوند.

بپرس