پلخ

لغت نامه دهخدا

پلخ. [ پ َ ل َ ] ( اِ ) حلق و گلو را گویند. ( برهان قاطع ) :
ز بس افغان و نعره و فریاد
مردمان را فروگرفته پَلَخ.
نزاری.

فرهنگ معین

(پَ لَ ) ( اِ. ) حلق ، گلو.

فرهنگ عمید

"

گویش مازنی

/peleKh/ فشار آوردن - با شدت و همه ی عواطف کسی را در آغوش فشردن

دانشنامه عمومی

پلخ ( به چکی: Plch ) یک منطقهٔ مسکونی در جمهوری چک است که در ناحیه پاردوبیتسه واقع شده است. [ ۱] پلخ ۹۰ نفر جمعیت دارد.
عکس پلخعکس پلخعکس پلخ
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

پُلخ/ p�lkh :ناصاف و ریشه ریشه. ( در مثل: نوک قلم نی که کور و پَد شود. )
زبانزد:
. . . از همین حالا کم کم داشت پُلخ می شد.
کلیدر
محمود دولت آبادی

بپرس