پلاسیدن


معنی انگلیسی:
wilt, wither

لغت نامه دهخدا

پلاسیدن. [ پ َ دَ ] ( مص ) پژمردن برگ و امثال آن. پژمریدن بُقول. ذوی . || رو بفساد نهادن و کهنه شدن میوه. این فعل یک مصدر بیش ندارد.

فرهنگ معین

(پَ دَ ) (مص ل . ) ۱ - پژمردن . ۲ - فاسد شدن میوه .

فرهنگ عمید

پژمرده شدن و از طراوت افتادن گل و گیاه.

پیشنهاد کاربران

به تهورث دیوبند ؛
بله پاژه پلاس و پلاسیدن پارسی هست و در پارسی جنوب ایران برای چیزی که چروکیده و پژمرده و فاسد شده استفاده میکنیم.
دوستان، راهنمایی بکنید که پلاسیدن برای چه زبانی است؟ آیا پارسی است؟
بوس به همگی.
پلاسیدن همان اضافه شدن است
پلاس ( لاتین ) = جمع / اضاف
پلاسه = اضافه
پلیسه= مضاف / زائده
wilt

بپرس