پل صراط


معنی انگلیسی:
bridge whihc the righteous only can cross on the road toparadise

لغت نامه دهخدا

پل صراط. [ پ ُ ل ِ ص ِ ] ( اِخ ) صراط. پلیست گسترده بر پشت دوزخ که ذکر آن در حدیث صحیح وارد است. ( منتهی الارب ). عقاید مسلمین درباره پل صراط مشابه است با آنچه مزدیسنان درباره پل چینوت گویند. و نیز رجوع به چینوت شود.

پیشنهاد کاربران

هر فرد انسانی ( منجمله هر موجود دیگری در این دنیا و خود این دنیا به شکل این آسمان و زمین و هرآنچه که بین آنهاست ) دارای زمان خودی می باشد و یا به بیانی دیگر از ساعت لحظه شمار خاص و ویژه ی خویش برخوردار است. مسیر حرکت زمان خودی که همیشه توسط لحظه جاودانه حال طی میشود، بصورت دو قوس یا کمان یکی بسیار کوتاه و دیگری بسیار بلند و به شکل یک دایره از پیش تعیین و ترسیم گردیده است. قوس یا کمان کوتاه به زبان تمثیل و تصویر همین پدیده طبیعی، واقعی، عینی یا شهودی و تجربی به شکل 《تولد - زندگی - مرگ》میباشد. زندگی در طول آن از لحظه بسته شدن نطفه در رحم مادر آغاز میگردد و در لحظه مرگ به پایان میرسد و طول زمانی آن منحصر بفرد است. قوس یا کمان بلند که بخش اعظم یا بزرگ آن به کمک حواس پنجگانه و تجربه غیر قابل دریافت و فهم و درک و شناخت میباشد، پدیده دیگریست به شکل 《مرگ - زندگی - تولد 》. زندگی در طول آن برزخی - رویائی می باشد در نهایت کمال ایده آل خوبی و زیبایی، اعتدال و نظم و هماهنگی با کمیت و کیفیت بهشت برین بموازات خواب سنگین، ژرف و شیرین نفوس مجرد یا من های انسانی ( منجمله نباتی و حیوانی ) در نفس مجرد یا من واحد و بیکران خدای حقیقی و واقعی و به کمک حواس، غرایز و قوای ادراکی فهم و عقل بیکران وی با ابزار های روشن فکری، خیالی و تصوری ( و نه به کمک حواس و غرایز و فهم و عقل های انفرادی که در لحظه ی مرگ کالبد تثلیثی مادی روانی روحی در بستر امن و ساکن و پیوسته و فراگیر زندگی بخش جان بطور کامل مختل میشوند و از کار میفتند ) تا لحظه بسته شدن مجدد نطفه در رحم مادر و بیداری و تولد دوباره در همین دنیا در مداری برتر. طول زمانی آن ( عشق و زندگی روئیایی - برزخی با کمیت و کیفیت بهشت برین ) برای همه ی افراد انسانی در کلیه اعصار گذشته و حال و آینده و آینده از زمان پیدایش انسان روی کره ی زمین تا پایان انقراض کامل در منظومه شمسی ( و یا در گوشه ناچیزی از کهکشان راه شیری که احتمال آن بسیار اندک میباشد ) بطور مطلق یکسان و همیشه مساوی با هفت برابر طول عمر کلی محتوای کیهان یا جهان یعنی هفت برابر فاصله زمانی بین وقوع دو مهبانگ متوالی خواهد بود، نه یک ثانیه بیشتر و نه یک ثانیه کمتر. این دنیا به شکل این آسمان و زمین و هرآنچه که بین آنهاست، در طول این سفر بسیار طولانی ( با طول زمانی ۱۰ بتوان ۴۳ ثانیه یعنی معکوس زمان پلانک در علم فیزیک ) و دایره وار دنیوی، مقطعی، نزولی و صعودی محتوای کیهان یا جهان بین دو بهشت برین متوالی یعنی بین مبدء و معاد حقیقی و واقعی ( منظور از دیدگاه علمی و نه دینی ) همیشه پس از وقوع بیگ بنگ ها یا مهبانگ های هشتم ( ۸م ) در یک درجه تکاملی برتر از قبل از نو آفریده میشود، تا رسیدن به معاد یا بازگشتن ( رجعت ) به مبداء یعنی همان آفرینش اولیه ( سرمدی یا مبدئی، ازلی یکبار برای دائمیت و ابدیت و جاودانگی ) همین عالم یا دنیا در نهایت کمال ایده آل خوبی و زیبایی، اعتدال و نظم و هماهنگی با کمیت و کیفیت بهشت برین. در همین زمینه لازم به اشاره میدانم که آیه قرآنی کما بدائکم تعودون در اصل و ریشه یعنی از دیدگاه پیامبر دین اسلام به معنای بازگشت به همان حالت آفرینش اولیه بوده و نه اینکه بسوی او باز میائید. مرگ در انتهای قوس یا کمان اول و مرگ در ابتدای قوس یا کمان دوم یکی اند و تولد در انتهای پدیده ی دوم همان تولد خواهد بود در ابتدای پدیده ی اول با این تفاوت که همیشه در مداری برتر یا در یک درجه ی تکاملی برتر از پیش به وقوع می پیوندد یا روی میدهد و یا اتفاق میفتد. این دو پدیده را نباید با قاب قوسین از دیدگاه دین اسلام مساوی دانست. اشتباه بنیادی خردمندان گمنام هندو که چرخه تولد و مرگ را در اعصار دور دست تاریخ باستان کشف و شهود نموده و چگونگی چرخش آنرا از راه یا از طریق گردش روان نامیرا به روش تناسخ شرح و توضیح داده و تفسیر کرده اند، این بوده که پدیده ی اول را بصورت یک چرخ تصور نموده و علت اصلی و ریشه ای این خطای اساسی این بوده که نتوانسته اند پدیده ی دوم را هم کشف و شهود نمایند. بهر حال از دیدگاه فردی من ( با نام مستعار قدیمی لی لی ) چند نکته ی بسیار مهم و قابل توجه اینند که: عشق و زندگی برزخی - رویائی با کمیت و کیفیت بهشت برین پس از لحظه ی مرگ تن یا بدن تثلیثی مادی روانی روحی در بستر امن و ساکن و پیوسته و فراگیر زندگی بخش جان تا لحظه ی بسته شدن مجدد نطفه در رحم مادر و بیداری و تولد دوباره در همین دنیا در مداری برتر، بطور مطلق مستقل از کلیه پندار ها، گفتار ها، رفتار ها یا اعمال نیک و بد دنیوی و بدون کوچکترین تبعیض و استثنائی بین افراد انسانی صورت می پذیرد و وعده های بهشت و جهنم از طرف خدای حقیقی و واقعی و به امر و خواست وی به انسان داده نشده اند بلکه از طرف بنیانگذاران آئین ها و ادیان و مخترعین یوغ های سنگین و سبک شرایع آئینی و دینی به عنوان دو ضمانت نامه سفت و سخت اجرائی در دفاع جانبازانه از آئین و دین در عمل و حفظ یوغ شریعت بر دوش پیروان با هدف، قصد، نیت، انگیزه باطنی و آرزوی پنهانی زنده نگه داشتن نام و نشان و اثر خویش در ذهن و زبان و خط و خاطره انسان بخصوص پیروان و به ویژه در حافظه تاریخ. تصویر وحیانی - قرآنی به شکل 《 دنیا - برزخ - آخرت 》 حقیقت ندارد، زیرا همانطور که بیان گردید پایان عالم یا حالت برزخ برای هر فرد انسانی در طول این سفر دایره وار دنیوی، مقطعی، نزولی و صعودی محتوای کیهان یا جهان بین دو بهشت برین متوالی و تا پایان آن همیشه مصادف خواهد بود با بسته شدن مجدد نطفه در رحم مادر و بیداری و تولد دوباره در همین دنیا در مداری برتر از قبل یا پیش. آئین یکتا پرستی هم از طرف خدای حقیقی و واقعی و به امر و خواست وی و از آسمان نازل نشده و بر هستی و وجود انسان آئینی و دینی تحمیل نگردیده بلکه بر خاسته از دل و زمینه های دوران حاکمیت آیین های بت پرستی بوده و لذا هیچ تهفه بدرد بخوری به حال انسان نبوده و هیچ چیز دیگری نمی باشد غیر از فرزند راستین، غیور و جسور، وارث برحق، ادامه دهنده راه و کمال نهائی جمیع آئین های بت پرستی. از امروز به بعد و بسوی آینده برای انسان شاید مفید و ثمر بخش و راه گشا باشد بداند که دو داستان مبدئی - بنیادی ادیان ابراهیمی ( یهودیت و مسیحیت و اسلام ) یکی آفرینش شش روزه جهان و دیگری خلق بابا آدم و ننه حوا دو افسانه خیالی - اوهامی بیش نبوده و نمی باشند، به این معنا که محتوای آندو داستان از طرف خدای حقیقی و واقعی و به امر و خواست وی و از آسمان نازل نشده و در قالب وحی به گوش سر و دل سرایندگان ( اول موسا و سپس محمّد ) ابلاغ، نجوّا یا زمزمه نگردیده است چه بطور مستقیم یا بدون واسطه و چه غیر مستقیم یا باواسطه. مهم ترین نکته برای انسان امروز و آینده این است که بتواند بین خدای حقیقی و واقعی که هیچ موجود دیگری چه شهودی و چه غیبی غیر از او نه وجود دارد و نه میتواند وجود داشته باشد یعنی خدای علمی یا خدا از دیدگاه علمی از یکطرف و خدای کلمه ای، مفهومی و ایده ای که فقط از در زبان و خط و فهم و عقل محدود و ناقص انسانی از موجودیت برخوردار ست و در خارج از آنها هیچگونه مصداق و مثال بیرونی ندارد یعنی خدا از دیدگاه دین و فلسفه و عرفان و آتئیسم از طرف دیگر، فرق و تمیز قائل شود. تا در همین دنیا و در طول این زندگی کوتاه مدت دنیوی خود به احساس سعادت و خوشبختی و رستگاری برسد و بطور حقیقی نجات و شفا یابد.
...
[مشاهده متن کامل]

واژه عربی ال سیرات با حروف لاتین به شکل Al Sirat از دو کلمه به شکل زیر ساخته شده : یکی اَل که در زبان عربی حرف تعریف و تعَیُن می باشد و همان نقش the در زبان امروز انگلیسی را بازی کرده و میکند و دیگری سیرات که جمع سیره بوده به معنای راه . لذا ترجمه این واژه به زبان فارسی به شکل صراط گمراه کننده بوده و میباشد. سیره ی نبوی یعنی راه پیامبر اسلام و سنت او یعنی روش زندگی وی. این راه و یا این شاهراه حرکت و سفر کلی طوریکه بیان گردید، راست و مستقیم نمی باشد بلکه دایره وار که بطور اجباری توسط لحظه جاودانه حال به عنوان عظیم ترین نیروی موجود و نامرئی در محتوای کیهان یا جهان طی میشود و نه به اختیار و خواست انسان. انسان هیچگاه نتوانسته، نمی تواند و نخواهد توانست که روی یکی از تصمیمات خدای حقیقی و واقعی کوچکترین تاثیر مثبت یا نفی بگذارد ، مثلا با ستایش و پرستش، نیایش و مناجات ، دعا و عبادات، طاعات و بندگی های شبانه روزی و تسبیح و ذکر، احداث معابد و قربانی حیوانات در اطراف آنها، زیارات امکان به اصلاح مقدسه و سرانجام تعیین قبله گاه و اوقات شرعی در پیشگاه بیکران و بینهایت وی اندکی ( به اندازه ی یک پر ناچیز کاه ) بیشتر از دیگران از قرب و ارج و منزلت و رتبه و مرتبه ی برتری بر خوردار گردد. چنین چیزی مطلقا محال و غیر ممکن می باشد.

بهشت: جنّت.
دوزخ: جحیم، جهنم.
همیستگان: برزخ.
رستاخیز: قیامت.
پارسی را پاس بداریم✌️
پل چینود
پل صراط=پل چینود
صراط مستقیم و یا راه راست و حقیقی از بهشت مبدئی به سوی بهشت معادی از طرف خداوند متعال در چهارچوب طرح مطلق آفرینش بطور مطلق و تزلزل ناپذیر از پیش تعیین گردیده و مُهر و موم امری قضا و قدر بر آن نهاده است و توسط هیچ نیرویی و تدبیر و اندیشه هیچ انسانی کوچکترین لرزش و لغزش و خللی در بطن و محتوای آن نمی تواند راه یابد ولو اینکه آن لرزش و خلل به اندازه یک ذره زیر اتمی به نام کوارک و یا به اندازه یک ذره نور و یا به کوچکی و یا کوتاهی کوتاه ترین طول موج نور باشد. این صراط مستقیم و یا راه راست و حقیقی از طریق وقوع سلسله قیامت ها و یا به زبان علمی مه بانگ های متوالی طی و پیموده می شود و آنهم براثر نوسانات متواتر یا پیاپی انقباض و انبساط کیهانی. انسان بهمراه طبیعت و کیهان پس از ظهورات متعدد کیهانی و پشت سر گذاشتن حیات های بیشمار دنیوی بهمراه کیهان به حالت معاد صعود خواهد کرد و نه بریده شده و جدا از محتوای کیهان. طبیعت و کیهان هم میتوانند ظهورات مادی و هم روحی داشته باشند و نه تنها مادی، زیرا نه تنها روح بلکه ماده هم امر خداوند می باشد. ماده و روح با همدیگر یک نوسانگر عظیم دوقطبی اند و بطور مطلق جدا ناپذیر از همدیگر. اما قطبین این نوسانگر قابلیت تبدیل و تحول به همدیگر و حفظ و نگهداری قطب مقابل بصورت بذر قابل رشد در قطب خودی را دارا می باشند. این تبدیل به دو طریق اتفاق می افتد؛ یکی مستقیم و دیگری غیر مستقیم. افزایش و کاهش تعداد موجودات زنده گیاهی و حیوانی و انسانی از نوع تبدیل غیر مستقیم می باشد و تبدیل و تحول مستقیم فقط در اولین لحظات وقوع مه بانگ های متوالی و انبساط محتوای جهان رُخ می دهد. خداوند متعال طی پیمان الست ( اَل است ) و قبل از آغاز نزول یکباره حالت بهشتی مبداء بسوی نهایت نقصان و پس از آن آغاز سفر صعودی به تک تک افراد انسانی وعده و قول رجعت یا بازگشت به همان حالت اولیه را داده است و به قول و وعده خویش وفادار می باشد. تفسیر صحیح و حقیقی این ایده نیک انسانی یعنی پیمان الست این است که تک تک افراد انسانی بدون استثناء در حالت بهشتی مبداء حضور عینی داشته و از حیات نیمه جاودانه پس از آفرینش اولیه برخوردار بوده و مخاطب و شنونده کلام مستقیم خداوند بوده اند و نه اینکه از ذریه یا پشت یک موجود خیالی - اوهامی و غیر حقیقی به نام آدم چند لحظه بیرون آمده باشند و پس از شنیدن سخن و کلام خداوند دوباره به پشت وی برگشته و پس از آمیزش وی با یک موجود خیالی و اوهامی دیگر به نام حوا و از طریق تولید مثل و نسل به نسل به وجود آمده باشند. صراط ها و راه های انسانی در طول سفر به تعداد افراد انسانی می باشند، اما کلیه این راه ها روی شاهراه واحد صراط مستقیم یا راه راست و حقیقی و واحد کیهان قرار دارند. پیاده شدن و رهائی از تسلسل و یا قطار تولد و مرگ کیهانی و زنجیره تولد و مرگ انسانی در طول سفر و پشت سر گذاشتن حیات ها یا زندگی های دنیوی - شهودی بطور مطلق محال و غیر ممکن می باشد. فقط در فکر و خیال و اوهام میتوان از آن پیاده شد و سر و گوشی به اطراف آن کشید، همانطور که بودا در عالم خیال و اوهام از این قطار پیاده شد و به عالم نیروانا یا حالت آرامش کامل دست یافت، اما کالبد تثلیثی یا سه جنبه ای مادی - روحی - روانی وی پس از مرگ در بطن و پیکره واقعیت عینی باقی مانده است.
...
[مشاهده متن کامل]

راه هائی که انبیاء و اولیاء شریف و بزرگوار در جهت عبور از پل صراط به انسان و بخصوص پیروان خویش ارائه داده اند با احترام کامل از دیدگاه این حقیر جملگی اوهامی و غیر حقیقی می باشند، زیرا خود پل صراط یک تولید اوهامی است و حاصل فعالیت قوای ادراکی فهم و عقل خام و ناپخته و بلوغ نیافته انسانی در بخش تولید اوهامات در پاسخ گویی به سوال بنیادی انسانی بوده است : پایان راه کی و کجا و چگونه خواهد بود ؟ این سوال در عصر جدید هم بنیادی محسوب می شود. اما پاسخ های دینی به این سوال برای انسان های موئمن غیر دینی عصر جدید و اعصار آینده نه تنها کافی نیستند و نخواهند بود بلکه بسیار گمراه کننده.

بپرس