گویش مازنی
واژه نامه بختیاریکا
پیشنهاد کاربران
پهن کردن
پق pagg
در گویش شهربابکی به معنی پهن شده چیزی است که در اثر کوفتن یا برخورد یا هر عاملی ایجاد شده است ، خزانه های ژنی مان ز مرز ، خارج بود ، دماغ پق pagh و کرcor گوش و چشم قرghor موجود
در گویش شهربابکی به معنی پهن شده چیزی است که در اثر کوفتن یا برخورد یا هر عاملی ایجاد شده است ، خزانه های ژنی مان ز مرز ، خارج بود ، دماغ پق pagh و کرcor گوش و چشم قرghor موجود
پق: یکهو، بطور ناگهانی
پ، ق: ق، پ
قاپ، قلپ
rapid به معنای سریع و تند ( ریشه هند و اروپایی: to snatch ربودن، قاپدین
پ، ق: ق، پ
قاپ، قلپ
rapid به معنای سریع و تند ( ریشه هند و اروپایی: to snatch ربودن، قاپدین
پق به چم قورباغه است و برای همین چش پق و چیز پر جمب و جوش را پق می گویند هنور در کاشغر که بسیاری وازگان پارسی کهن مانده است به قورباغه پق میگویند
باسلام
پق در گویش کرمانی :
در گویش کرمانی برای ترساندن ناگهانی شخصی بکار برده می شود.
پق در گویش کرمانی :
در گویش کرمانی برای ترساندن ناگهانی شخصی بکار برده می شود.
پق به نظرم به معنی جنب و جوش زیاد و به دردنخور
اسم صوت برای خنده ناگهانی
پق هم وزن حق،
توصیف، به شکل گرد و پهن و بیشتر وصف چیزهای کوچک که گرد و پهن بوده یا شده اند.
در گویش سیرجان و حدودی از استان کرمان.
مثل دماغ پق:بینی گرد و پهن. . گوش پق:گوشهای پهن و بزرگ
پق کردن:پهن کردن
توصیف، به شکل گرد و پهن و بیشتر وصف چیزهای کوچک که گرد و پهن بوده یا شده اند.
در گویش سیرجان و حدودی از استان کرمان.
مثل دماغ پق:بینی گرد و پهن. . گوش پق:گوشهای پهن و بزرگ
پق کردن:پهن کردن
به فتح پ. چشم گشاده چیش پق به گویش کازرونی ( ع. ش )